خوش آمدید امیدوارم از این وب لذت ببرید
پایان تاریکی ENDE DES DUNKELHEIT کاری نو IRAN IST KEIN SICHERES LAND

بیانیه رادیو ندای مقاومت

Es sind sechs Monate seit der Gründung des Radio ``Stimme des Widerstands`` vergangen.Das Radio ``Stimme des Widerstands `` wird von der Demokratischen Vereinigung für Flüchlinge durchgeführt. Das Radio ``Stimme des Widerstands`` ist eine Plattform, um Zensur und Meinungsäusserungs verbot zu brechen, den Kampf der Arbeiter und Arbeitslosen, der Entbehrenden und Frauen, der Völker, Religions- und ethnischen Minderheiten und der Jungen und Intellektuellen des Irans, welchefür Freiheit und Gleichheit kämpfen, in der Welt zu verbreiten. Diese sechs Monate waren für das Exekutivkommittee des Radios sehr erfolgreich. Es ist das erste iranischsprachige Radio, das Nachrichten zu den Menschenrechtsverletzungen im Iran dem Schweizer Volk in deutschten Sprache übermittelt. Aufgrund der sechsmonatigen erflgreichen Arbeit beim Radio ``Stimme des Widerstands``, gratulieren wir dem Exekutivkommittee des Radios und wünschen ihnen weiterhin viel Erfolg. Die Mitglieder, die mit grosser Mühe während sechs Monaten die Stimme der das Recht fordernden Iraner weltweit verbreitet, sind: die Frauen Sahar Abdullahi,Naghmeh Jazdany, Nahid Zamanpour und Herren Arash Farajollah, Reza Ellyoun, Siavash Payab, und Mehdi Rezaei Tazik. شش ماه از تاسیس رادیو ندای مقاومت میگذرد. رادیوئی که متعلق به کانون دمکراتیک پناهندگان است. رادیوئی با تریبونی آزاد برای در هم شکستن دیوار سانسور و اختناق و برای انعکاس طنین مبارزات کارگران و مزدبگیران بیکاران محرومان زنان ملیتها اقلیتهای قومی و مذهبی جوانان و روشنفنران ایران که برای آزادی و برابری پیکار میکنند. شش ماه کوشش و تلاش موفقیت برای شورای اجرائی رادیو را بهمراه داشت. نخستین رادیوی فارسی زبان که بخشی از اخبارنقض حقوق بشری در ایران را به زبان آلمانی به اطلاع شهروندان سوئیسی میرساند. سپری شدن شش ماه از فعالیت موفق رادیو ندای مقاومت را به اعضای شورای اجرائی رادیو تبریک می گوئیم و موفقیت روز افزون برای آنان آرزومندیم. شورای اجرائی رادیو که شش ماه با تلاش فراوان توانست صدای حق طلبانه مردم ایران را به گوش جهانیان برساند عبارتند از خانمها. نغمه یزدانی . سحر عبداللهی . ناهید زمانپور آقایان. آرش فرج الله . رضا علیون . سیاوش پیاب . مهدی رضائی


۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

پنج تن دیگر در زندان اوین اعدام شدند


پنجشنبه، 7 شهریور ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 28 August
پنج نفر دیگر صبح ديروز در زندان اوين اعدام شدند. اتهام این افراد قتل عنوان شده است.
روزنامه اعتماد نوشت بامداد ديروز هفت نفر که احکام قصاص آنها به تاييد ديوان عالي کشور رسيده بود به محوطه زندان اوين انتقال يافتند و پنج نفر از آنان که اسامي شان هنوز از سوي مقامات دادسراي جنايي تهران اعلام نشده است به دار آويخته شدند.

۱۳۸۷ شهریور ۶, چهارشنبه

آیت الله بیات: احمدی نژاد يک خطر عمده و جدی است


چهارشنبه، 6 شهریور ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 27 August
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا): اسدالله بيات زنجاني (آیت الله بیات زنجانی، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون) در گفت و شنود با يك رسانه بيگانه ضمن متهم كردن دكتر احمدي نژاد به خيانت به مردم(!)، از اصلاح طلبان خواست تا براي زمين زدن وي در انتخابات سال آينده با هم متحد شوند!!
به گزارش خبرگزاري رويترز، روزنامه ي فايننشال تايمز دويچه لند به نقل از اسدالله بيات زنجاني مدعي شد: احمدي نژاد مطابق خواست مردم عمل نمي كند(!) .
بيات در يك حمله ي تخريبي شخصي، مستقيم و نامعمول ادعا كرد: احمدي نژاد يك خطر عمده و جدي است .(!)
اسدالله بيات زنجاني همچنين در گفتگو با اين رسانه بيگانه ، بدون ارائه هيچ سند و شاهدي و صرفا بر اساس كلي گويي ،دولت نهم را به نقض قانون(!) ، تعدي جدي به آزادي‌هاي موجود(!) و قدرتمند كردن غيرقانوني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي(!!)متهم كرد.
گفتني است طي روزهاي گذشته حملات تخريبي رسانه‌هاي بيگانه عليه دولت نهم ابعاد گسترده‌اي به خود گرفته است

۱۳۸۷ شهریور ۵, سه‌شنبه

شکنجه وحشیانه یک زندانی سیاسی در زندان گوهردشت کرج

سه شنبه، 5 شهریور ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 26 August
بنابه گزارشات رسیده از زندان گوهردشت کرج، منصور رادپور زندانی سیاسی که از تاریخ 16 مردادماه به سلول انفرادی بند 1 این زندان که محل شکنجه زندانیان است انتقال یافته بود بشدت تحت شکنجه قرار گرفته است.
در طی این مدت مادر پیر و بیمار آقای رادپور که به سختی قادر به راه رفتن است بارها به زندان مراجعه نمود وهر بار تقریبا تمام روز در آنجا منتظر می ماند تا از وضعیت و شرایط فرزندش با خبر شود. تا اینکه روز یکشنبه 3 شهریور ماه پس از چندین بار مراجعه کردن ایشان همانند روزهای قبل از ساعت 08:00 صبح تا ساعت 16:00 منتظر ماند تا بلاخره به او اجازه ملاقات کابینی داده شد.
خانم رادپور فرزندش را در حالی که سر و دست او باندپیچی شده بود و صورتش متورم از پشت شیشه های کابین ملاقات مشاهده نمود. ملاقات خانم رادپور در حضور بازجو و یک مامور دیگر وزارت اطلاعات صورت گرفت و به فرزندش اجازه داده نمی شد آنچه را که بر او روا رفته بود بیان کند. آقای رادپور همچنان در اعتصاب غذا بسر می برد و در شرایط جسمی بسیار بدی است.
کسانی که در شکنجه این زندانی مستقیما نقش دارند کرمانی رئیس حفاظت و اطلاعات زندان و نوید خدیوی معاون حفاظت و اطلاعات زندان و محمود مغنیان رئیس بند 4 که از مجریان حملات خونین علیه زندانیان سیاسی است.
روز شنبه 2 شهریور ماه آقای رادپور را به دادگاه انقلاب کرج در حالی که پابند و دست بند به او زده بودند و در شرایط بسیار بدی جسمی قرار داشت بردند. بازجویان وزارت اطلاعات قصد دارند که پرونده جدیدی علیه او تشکیل دهند. این پرونده سازیها تا به حال علیه تعدادی از زندانیان سیاسی مانند امیر حشمت ساران ،بهروز جاوید طهرانی و تعدادی دیگری از زندانیان سیاسی صورت گرفته است.
لازم به یادآوری است که آقای منصور رادپور 14 مرداد ماه دراعتراض به شرایط غیر انسانی و رفتارهای وحشیانه با زندانیان سیاسی اقدام به اعتصاب غذا نمود و در سومین روز اعتصاب غذای خود 16 مرداد ماه او را به سلولهای انفرادی بند 1 که محل شکنجه زندانیان است انتقال دادند. چند روزی است که آقای رادپور را به سلولهای انفرادی بند سپاه زندان گوهردشت کرج منتقل نموده اند شرایط این بند همانند بند 209 اوین می باشد و در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، انتقال زندانیان سیاسی به سلولهای انفرادی و مورد شکنجه وحشیانه قرار دادن آنها را محکوم می کند،و ازسازمانهای حقوق بشری خواستار اقداماتی عملی برای پایان دادن به شرایط غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی در ایران است.

۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

رفتار وحشیانه نیروی انتظامی با زنان و دختران


دوشنبه، 4 شهریور ماه 1387 برابر با 2008 Monday 25 August
کانون زنان ایرانی: ممانعت دو دختر جوان از ورود به خودروی ون نیروهای گشت امنیت پلیس با ضرب و شتم آنها از سوی نیروهای پلیس مرد همراه شد.
عصر دیروز ماموران پلیس امنیت اجتماعی قصد داشتند که دو دختر جوان را به دلیل رعایت نکردن مصادیق حجاب به سمت خودرو ون هدایت کنند که پس از ممانعت دو دختر جوان، دو پلیس مرد به همراه پلیس زن سعی داشتند که یکی از دو دختر را به زور وارد خودرو کنند.
از آنجایی که مامور زن پلیس نتوانست در برابر مقاومت دختر کاری انجام دهد، دو مامور سبز پوش نیروی پلیس به کمک او آمدند و دختر را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و وقتی که مقاومت او ادامه یافت و نمی خواست که به زور وارد ون شود بارها سرش را به جداره بالایی خودروی ون کوبیدند. نیروی انتظامی همچنین موبایل دو پسر جوان که از حادثه فیلمبرداری کرده بودند را گرفت.
سرهنگ مهدی احمدی، رییس اطلاع رسانی ناجا در پاسخ به اینکه چرا نیرویی برای پیگیری این ماجرا به چهار راه ولی عصر نمی فرستید می گوید: «شما آنجا را ترک کنید، ما خودمان پیگیری می کنیم.»
تماس مکرر خبرنگاران با سرهنگ مهدی احمدی همچنان ادامه دارد و او البته کماکان قول همکاری و پیگیری داده است. او در پاسخ به اینکه آیا ضرب و شتم حتی در شرایط ممانعت از ورود به خودروی ون قانونی بوده است می گوید: «نباید ضرب و شتمی صورت می گرفت.»
راننده بنز پلیس به شماره ۹۷۸۷۸ در این میان با آرامش در ماشین نشسته و در پاسخ به اینکه این چه طرز برخورد با یک دختر است و شما به چه حقی اینطور رفتار می کنید با لحن غیرمودبانه می گوید: «اینجا را ترک کنید و پی کارتان بروید.»

۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه

هشدار شیرین عبادی نسبت به طرح سرکوب وبلاگ نویسان

آدينه، 1 شهریور ماه 1387 برابر با 2008 Friday 22 August
به گزارش رادیو آلمان، شیرین عبادی رئیس کانون مدافعان حقوق بشر روز گذشته در گفتگو با تایمز مالی آلمان از طرح جدید دولت احمدی نژاد برای مقابله با وبلاگ‌نویسان صحبت کرد.
او هشدار داد که لایحه‌ای که در این رابطه به مجلس داده شده، می‌تواند هزینه های سنگینی برای مردم داشته باشد.
شیرین عبادی در گفت وگوئی دیگر با دویچه وله در باره لایحه‌ای که اخیرا به مجلس رفته و در آن مجازات اعدام برای وبلاگ نویسان تعیین شده است، گفت که ابهام در این قانون، آن‌را بسیار خطرناک می‌کند. از جمله اینکه در قانون به سایت‌های "مروج فساد" اشاره شده است.
خانم عبادی می‌پرسد، فساد یعنی چه؟ آیا یک انتقاد سیاسی از مسئولان فساد به شمار می‌آید؟ و یا نشان دادن یک زن بدون روسری می‌تواند از مصادیق فساد باشد؟
شیرین عبادی می‌گوید، کلمات مبهم و قابل تفسیر در قانون باعث می‌شود که سرنوشت مردم به مخاطره بیافتد. او تاکید می‌کند که اساسا قرار دادن بلاگ نویسان و قلم‌بدستان در کنار جنایتکاران و دزدان مسلح و همپا قرار دادن مجازات آن‌ها، که شامل اعدام هم می‌شود، امری است بسیار اشتباه و خطرناک!
وی معتقد است، نظایر این اشتباه در قوانین ایران بسیار دیده شده است. از جمله اینکه سن مسئولیت کیفری برای دختر ۹ و برای پسر ۱۵سال تعیین شده است. اکنون نیز، شاهد قانون خانواده هستیم که جز تزلزل خانواده پی‌آمد دیگری نخواهد داشت.شیرین عبادی در مورد احتمال تصویب قانون نظارت بر سایت‌های اینترنتی، به همان شکلی که به مجلس ارائه شده است، گفت: یک فوریت این لایحه به تصویب رسیده و اگر به تصویب نهایی برسد، ‌‌آزادی بیان و وضعیت وبلاگ‌نویسان واقعا به خطر خواهد افتاد.

۱۳۸۷ مرداد ۳۱, پنجشنبه

اعتصاب پرستاران در قم

پنجشنبه، 31 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 21 August
به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، پرستاران بيمارستان كامكار قم با اعتصاب و عدم حضور در محل كار خود دست به اعتراض زدند.
اين پرستاران نسبت به ميزان ساعت كاري خود و همچنين پرداخت حق‌الزحمه‌ها اعترض داشتند.
مدير حوزه رياست دانشگاه علوم پزشكي قم در اين ارتباط گفت: متأسفانه در ساعت 19 روز چهارشنبه تعدادي از پرستاران در محل كار خود حاضر نشدند و اين امر موجب معطل ماندن بيماران شد.
رضا شيرواني ادامه داد: اين پرستاران به دليل توقعات غيرقانوني خود دست به چنين اقدامي زدند كه با تمامي آنها برخورد مي‌شود

۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

اعدام پنج تن دیگر در ایران / یک فرد بیگناه رفت بالای دار


چهارشنبه، 30 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 20 August
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران نوشت پنج تن دیگر از جمله یک جوان 20 ساله در ایران بدار آویخته شدند. رضا حجازی که در زندان اصفهان اعدام شد، هنگام ارتکاب جرم منتسب به وی 15 ساله بود.
سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای اعدام نوجوان زندانی رضا حجازی را محكوم كرد.
وكیل این نوجوان به رادیو آلمان گفت من شوكه شدم، اجرای حکم اعدام باید با حضور اولیای دم صورت گیرد که در این مورد حتی به آنها نیز اطلاع داده نشده است.
محمد مصطفایی همچنین فاش ساخت که روز سه شنبه یک زندانی بی گناه به نام اصغر اسماعیلی نیز اعدام شده است.
وی به رادیو آلمان گفت ببینید امروز من شاهد ماجرایی بودم: قرار شده بود دو نفر را اعدام بکنند. هر جفت‌شان هم به اتهام زنای به عنف. یک خانمی را من دیدم آمد جلو. این خانم گفت من عذاب وجدان گرفتم از این که در دادرسی دروغ گفتم. این مرد (محکوم به اعدام) به من تجاوز نکرده. خب اون بی‌گناه است الان می‌رود بالای دار. وکیل محکوم آمد و باهم رفتند داخل زندان و با رییس زندان و با مجری حکم صحبت کردند. من دیدم وقتی این وکیل بیرون آمد، ناراحت و افسرده بود. گفتم چی شد؟ گفت قبول نکردند، یعنی می‌خواهند حکم را اجرا بکنند. و بعد از نیم‌ساعت شنیدم که ایشان بالای دار رفت. یعنی یک فرد بیگناه رفت بالای دار. در صورتی که می‌توانستند حکم ایشان را نگه دارند، اجرا نکنند، بعد بروند صحت و سقم این موضوع را دربیاورند.
حكم اعدام برای دو نوجوان دیگر در شیراز و مهاباد
روز گذشته دستگاه قضايی جمهوری اسلامی حكم اعدام دو نوجوان دیگر را در شهرهای شیراز و مهاباد صادر كرد. این دو نوجوان هنگام ارتكاب جرم انتسابی كمتر از 18 سال داشتند.
خبرگزاری فرانسه نوشت نوجوان اول امیر هنگام جرم انتسابی 16 ساله بوده كه قرار است به زودی به دار آویخته شود.
نوجوان دوم نیز كریم نام دارد كه هنگام ارتكاب جرم انتسابی 17 ساله بوده و هم اكنون در زندان مهاباد بسر می برد.
در حال حاضر حدود 140 نوجوان در زندانهای جمهوری اسلامی در انتظار اجرای حكم اعدام هستند.

۱۳۸۷ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی یک نوجوان دیگر را اعدام کرد

سه شنبه، 29 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 19 August
جمهوری اسلامی امروز بی اعتنا به درخواستهای بین المللی، یک نوجوان دیگر را که هنگام ارتکاب جرم فقط 15 سال سن داشت، در زندان اصفهان بدار آویخت.
بنا به گزارشهای منتشر شده، رضا حجازی، جوان 20 ساله ای که اجرای حکم اعدام او صبح امروز متوقف شده بود، ساعاتی بعد اعدام شد.
اجرای حکم اعدام این جوان بیست ساله در حالی صورت گرفت که حکم اعدام به وکیل او ابلاغ نشده بود.

۱۳۸۷ مرداد ۲۵, جمعه

جوان محکوم به اعدام: بارها مرده ام و باز در انتظار مرگ هستم

آدينه، 25 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Friday 15 August
بهنود شجاعی جوانی که به اتهام قتل در ۱۷ سالگی به قصاص محکوم شده است، در نامه ای خطاب به اولیای دم مقتول تقاضای عفو و بخشش کرد.
بهنود در نزاع دسته جمعی که در ونک پارک درگرفت، با چاقو ضربه یی به احسان وارد کرد که مرگ وی را در پی داشت.او پس از دستگیری و محاکمه به قصاص محکوم شد و دو بار پای چوبه دار رفت اما رئیس قوه قضائیه هر بار به وی برای جلب رضایت اولیای دم احسان مهلت داد. بهنود که همچنان در زندان به سر می برد دیروز نامه یی به اولیای دم نوشت.
در نامه بهنود آمده است:
ای کاش گنجشکانی که از بالای دیوار بلند زندان رد می شوند، حرف هایم را می شنیدند و بر ایوان خانه شما می نشستند و برایتان بازگو می کردند. بچه یی بودم که تا چشم باز کردم مادرم رفت و فرشته نجاتم مرا تنها گذاشت. هیچ گاه فکر نمی کردم بی مادری اینقدر سخت باشد. بیش از سه سال است که در کنج زندان نشسته ام و تمام خاطرات زندگی ام در یک روز خلاصه شده. سه سال است در یک روز زندگی می کنم. سه سال دائم مسیری را که آن روز رفتم می روم و هر چه تلاش می کنم که برگردم، نمی شود. در خودم فرو می روم، در خودم فریاد می زنم، به خدا نمی خواستم چنین شود، ای خدا چرا این طور شد. چرا تا آخرین لحظه عمرم شرمسار کسانی هستم که هنوز نتوانستم با آنها سخن بگویم و بیان کنم که این بهنود آن موقع نفهمید چه شد. ولی امروز با تمام وجود از آنچه شده پشیمان است و هر روز سر بر خاک می ساید و هر روز از خدا تقاضای بخشش می کند.
من طی این سال ها بارها و بارها در یک روز زندگی کردم و آن هم بدترین روز زندگی ام. بارها و بارها مرده ام ولی باز نفس کشیدم و باز در انتظار مردن دوباره هستم. به خدا هیچ کس نمی داند سنگینی این بار چیست، همان گونه که هیچ کس نمی داند داغ فرزند چیست. من شرمنده یی ابدی هستم که انسانی را، جوانی را، عزیزی را کشتم. ای کاش نمی رفتم، ای کاش آن روز به محل دعوا نمی رفتم.دو بار مرا برای اجرای قصاص به سلول انفرادی بردند، شب های تلخ و سرد و سنگینی بود.نمی دانم چه بگویم هزاران بار مردم. می خواستم گریه کنم، اشکی نبود. می خواستم ناله کنم، صدایی در وجودم باقی نبود.می خواستم در تنهایی مادرم را در آغوش بکشم و اشک بریزم ولی جز دیوار سفید و آهن سرد هیچ چیز نبود. به آخر عمری می رسیدم که هیچ چیز جز تلخی از آن ندیده بودم و در پایانش جز بار شرمندگی و پشیمانی چیز دیگری برایم باقی نمانده بود.زندانبان کلید را گرداند و گفت برخیز وقت رفتن است.صدای کلید قلبم را لرزاند، به یاد درد جانکاه شما افتادم، زمانی که فرزندتان را دیدید.
مرا به محوطه زندان بردند تمام زندگی ام در همین دقایق جلوی چشمم گذشت و یاد فرزند شما افتادم که او هم چون من آرزوهای فراوانی داشت.زمانی که در پای چوبه دار به من گفتند، یک ماه فرصت داری تا رضایت بگیری با دیدن برادر احسان عرق سرد خجالت بر پیشانیم نشست. مرا به زندان برگرداندند.در سلول بغضم ترکید. خدایا چگونه به آنان بگویم شرمنده ام، شرمسارم.شب با مادرم نجوا می کردم، مادر کجا رفتی؟ چرا زود مرا تنها گذاشتی؟اگر تو بودی چه ها نمی شد، ای کاش بودی، ای کاش به در خانه آنها می رفتی، ای کاش از آنان می خواستی در حق من بزرگی کنند، ای کاش از آنان می خواستی که این افتاده بر زمین ندامت و پشیمانی را در دست بگیرند. مادرم، اگر تو در کنارم بودی هرگز این اتفاق برایم رخ نمی داد.مادر در آن دیاری که هستی به دیدار احسان برو، تو در آنجا برایش مادری کن، من شرمنده اویم و می دانم درد بی مادری چیست.خداوند مهر و محبت خود را در پدران و مادران ودیعه گذاشته و محبت والدین محبت خدایی است. می دانم شما با مهرترین و مهربان ترین ها هستید و مهری که به فرزند عزیز از دست رفته خود دارید در دیگری را بر من گشوده است.شاید این آخرین نامه من باشد و نمی دانم که به دست مهربان شما خواهد رسید یا نه؟اما تقاضا می کنم بدانید این بهنود، سه سال است در تمام لحظات زندگی خود آرزو می کند شما را ببیند و به پایتان بیفتد و بگوید، به خدا آنچه گذشت در فهمم نبود، به خدا نفهمیدم چه شد، به خدا شرمنده ام.شما هر چه بگویید هر چه بخواهید حق دارید.ای کاش گرمی مهر و نور محبت شما ذره یی بر من یخ کرده بتابد، ای کاش مرا ببخشید.

۱۳۸۷ مرداد ۲۴, پنجشنبه

اعتراض بیش از یکصد فعال دانشجويی به بازداشتهای اخیر

پنجشنبه، 24 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 14 August
در یک ماه اخیر بیش از بیست نفر از دانشجویان عضو انجمن های اسلامی و دیگر فعالین دانشجویی در شهر های مختلف کشور مانند مشهد، تبریز، زنجان، تهران...از جمله محمد هاشمی و بهاره هدایت از اعضای شورای مرکزی اتحادیه ی انجمن های اسلامی سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) توسط نیروهای امنیتی بازداشت و زندانی شده اند.
علی رغم اینکه اتهام مشترک تمام این افراد اقدام علیه امنیت ملی است، ما دانشجویان دانشگاه های شیراز معتقدیم که تنها جرم این افراد فعالیت مدنی، مسالمت آمیز و علنی در چارچوب قانون اساسی به شکل ابراز آزادانه ی عقاید و آراء، انتقاد صریح و شفاف از عملکرد مسئولین حکومتی و اطلاع رسانی به مردم و اعتراض به مشکلات موجود در کشور از طریق فعالیت در تشکل ها و اجتماعات بوده است. لذا طبق اصول هشت و بیست و چهار قانون اساسی، اعتراض به عملکرد نادرست مسئولین حکومت، امری آزاد و بلکه وظیفه ی هر ایرانی است و طبق اصول بیست وشش و بیست وهفت قانون اساسی شرکت در تجمعات، تشکل ها و نهادهای مدنی فعالیتی قانونی محسوب می شود.
در نهایت طبق اصول بیست وسه،سی و دو و سی و هفت قانون اساسی این گونه برخورد و دستگیری افراد بدون حکم دادگاه، مشخص نبودن اتهامات افراد و محل نگهداری آنها، فشار آوردن به افراد بازداشتی از طریق عدم امکان دیدار با وکیل یا خانواده و برخوردهای دیگر متداول در کشور که در مورد این افراد رخ داده است، خود تخلف از قانون اساسی و حقوق شهروندی افراد است و مطابق قانون متخلفان از این اصول باید مجازات شوند.
در آخر از مسئولین جمهوری اسلامی می خواهیم که به جای سرپوش گذاشتن بر کاستی های خود از طریق برخورد و پرونده سازی برای دانشجویان منتقد، به قانون اساسی و اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که جمهوری اسلامی به آن پیوسته است، پایبند باشند و به تعهدات خود عمل نمایند و تمامی دانشجویان در بند را آزاد کنند و اجازه دهند با ایجاد جو انتقاد و اعتراض و مشارکت سیاسی، اجتماعی در کشور امکان حل مشکلات موجود فراهم شود.
1-علی کوهستانی2-افشین کشتکاری3-امیر رضا سهامی4-محمود مختاری5-حسین منیرواقفی6-سید احسان شریعتی7-آرش شهرویی8-فرید یاسمی9-نوید منصوریان10-ناهید گرامی11-محمد مهدی بهرامی12-امیررضا غضنفری13-مریم موسوی14-کاوه موسوی15-بهروز حسینی16-میلاد ارکاسی17-نیما قوامی18-سبحان حیدری19-محسن موسوی20-محمدرضا مهرگانی21-محمد گرمنجانی22-یوسف درویشی23-اشکان نجفی24-ساسان خادمی25-مجید دهقان26-سامان حیدری27-نیما صمدی28-امین طلایی29-پیام حسینی30-حمید مهاجر31-محمدتقی محمدپور32-فرهاد محمدی33-محسن فخری34-علی حسنی گوهرگان35-وحید دیوانپور36-مجتبی وکیلی37-سید فخرالدین آرمن38-جمشید تهمتن39-طیبه جهانگیرفام40-محمد رنجبر41-علی نعمتی42-عماد حیدرنیا43-آیدا شفیعیان44-مصطفی زراع45-یاسر رحمانی46-سعادت دلفانی47-افشین عظیمی راد48-بهزاد رضایی49-لیلا یزدانپور50-مریم طبسی نژاد51-پردیس رحمانی52-محسن بنام53-احسان محمدحسینی54-رضا احمدی55-محمد هرمزی56-مهرداد انور57-سید سجاد البادی58-عبدالله ارجمند59-محمد مهدی مجاهدیان60-محمد ابراهیم فخرایی61-مهرداد عابدین نژاد62-امین کوکبی63-هلیا حسینی64-میلاد صالحی65-شیدا حسینی66-سعید شهبازپور67-سبحان شفایی68-مصطفی برزیده69-سعید رضایی70-جعفر خوشرو71-آرش روستایی72-کاظم رضایی73-سعید خلعتبری74-هادی الم لی75-یونس میرحسینی76-نوید غفاری77-مریم صالحی زاده78-لقمان قدیری79-عبدالجلیل رضایی80-ناهید افراسیابی81-اسماعیل جلیلوند82-امین درستی83-طلعت مرادی84-آتنا مرکزی85-نسیم دالوند86-افشین هوشنگ87-سحر یزدانی88-احسان هاشمی89-مصطفی رحمانی90-محسن زارعی91-آرش طیبی92-آرمین برازش93-وحید رضا آذر94-مهناز قدسی95-آرش خاتمی96-مجتبی شیخیان97-عرفان طالب زاده98-اسماعیل معدنچی99-سعید حسینی100-رضا مهدی زاده101-ایمان تمدن

۱۳۸۷ مرداد ۲۳, چهارشنبه

یک کارگر گرسنه خود را در کارخانه حلق آویز کرد

چهارشنبه، 23 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 13 August
درپي عدم پرداخت حقوق5ماهه يكي از كارگران صنايع مخابراتي راه دور ايران شيراز اقدام به خودكشي وحلق اويز نمودن خود در محيط كارخانه نمود.كه درپي ان كارگران خشمگين در اعتراض به وضعيت موجود اقدام به بستن خيابان روبروي كارخانه وسر دادن شعار برعليه مديران شركت وسران مملكت نموداند كه با دخالت پليس ضد شورش منجر به تيراندازي وگاز اشك اور و ضرب وشتم كارگران گشت.وكارگران مجبوربه باز گشايي راه شدندوموقتابه تحصن خود پايان دادند.

۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

حبيب الله لطيفی دانشجوی سنندجی به اعدام محکوم شد


سه شنبه، 22 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 12 August
فعالان حقوق بشر در ايران
حبيب الله لطيفي دانشجوي حقوق دانشگاه ايلام و ساکن سنندج که در مهرماه سال گذشته بازداشت شده بود به اعدام محکوم گرديد.
اين دانشجوي سنندجي 26 ساله و فعال مدني که سابقه عضويت در جمعيتهاي مدافع حقوق بشر را نيز داراست متهم به هواداري از گروه های محارب گرديده است.
حکم صادره روز جاري به آقاي نعمت احمدي وکيل مدافع دانشجوی سنندجی ابلاغ گرديد.
شايان ذکر است آقاي لطيفي در زمان بازداشت خود و در اداره اطلاعات شهر سنندج مورد بدرفتاري و شکنجه قرار گرفته است به طوريکه وي به خونريزي کليوي و ناراحتي ريوي مبتلا گرديد و همچنين بيماري برونشيتي که نامبرده از کودکي به آن مبتلا و در آستانه بهبودي قرار گرفته بود مجددا در شرايط سلول انفرادي رو به وخامت گرائيده است.
این دانشجوی سنندجی مدتي را بر اثر شکنجه هاي وارده در بيمارستان تامين اجتماعي سنندج بستري بود.
با صدور حکم اعدام حبيب الله لطيفي در طي روزهاي اخير فعالان سياسي و مدني محکوم به اعدام شده در کردستان به سه تن افزايش يافت.
دو محکوم ديگر انور حسين پناهي و ارسلان اوليايي نام دارند

۱۳۸۷ مرداد ۲۱, دوشنبه

چهار نفر دیگر در زاهدان اعدام شدند

دوشنبه، 21 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Monday 11 August
رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی امروز چهار تن دیگر را در زاهدان بدار آویخت.
نام اعدام شدگان گل‌محمد صالح‌ زهي فرزند گوار، رحيم بارانزهي فرزند محمد‌رسول، لال‌محمد زين‌الديني فرزند ابراهيم و اسد‌الله اسحاق‌زهي فرزند حاجي غلام اعلام شده است.
اتهام این افراد "قاچاق مواد مخدر" عنوان شده است.
جمهوری اسلامی تا کنون بارها تحت همین عناوین زندانیان سیاسی و مخالفان خود را اعدام کرده است.

۱۳۸۷ مرداد ۱۸, جمعه

وضعيت وخيم حبيب الله لطيفي و اعتصاب غذای روناک صفارزاده

آدينه، 18 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Friday 08 August
حبيب الله لطيفي دانشجوي زنداني سنندجي که بيش از 10 ماه است بلاتکليف و در زندان مرکزي اين شهر به سر ميبرد ، بدليل مبتلا بودن به بيماريهاي متعدد جسمي همچون عفونت روده ، ناراحتي قلبي و نارسايي شديد کليوي در رنج است و بيماريهاي مذکور در سايه عدم رسيدگي پزشکي در زندان رو به تشديد مي رود ، گفته ميشود که کليه هاي نامبرده در صورت ادامه اين روند از کار خواهد افتاد، زندانيان سياسي مذکور نسبت به بي توجهي مسئولان زندان از وضعيت نگران کننده آقاي لطيفي معترض و عنوان داشته اند در صورت عدم توجه و وخامت وضعيت اين زنداني سياسي دست به اعتراض گسترده خواهند زد.
همچنين ديگر دانشجوي زنداني خانم روناک صفارزاده از ابتداي هفته جاري و در اعتراض به وضعيت وخيم آقاي لطيفي و عدم توجه مسئولين زندان دست به اعتصاب غذا زده است ، اين فعال حقوق بشر که خود نيز از بيماري آسم که در زمان بازداشت و به سبب شرايط بد محيطي مبتلا گرديده است رنج ميبرد ، روز گذشته مورخه 17/5/87 به علت وضعيت نامساعد جسمي به بيمارستان توحيد شهر سنندج منتقل گرديد. شايان ذکر است که چندي پيش نيز خانم صفارزاده بعلت عفونت دستگاه گوارشي به بيمارستان منتقل گرديده بود.

۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

نقش اعدامها بر پرچمی با آرم جمهوری اسلامی


پنجشنبه، 17 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 07 August

در پاره ای از پایتختهای اروپائی سازمان عفو بین الملل طرحی را در آفیشهای تبلیغاتی نمایش داده است که بر روی پرچم جمهوری اسلامی تعدادی انسان را از دار آویخته اند. این تصویری است که جمهوری اسلامی از خودش به جهانیان عرضه می کند و با کمال تاسف کثافاتی که از سوی جمهوری اسلامی پاشیده می شود بر سر روی همه ایرانیان می نشیند.

۱۳۸۷ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

یک روزنامه نگار در تبریز به 50 ضربه شلاق محکوم شد


سه شنبه، 15 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 05 August tabriznews.irpakmehr88@hotmail.comTel:00989144157400Date:1387-5-15
تبریز نیوز:سرویس حقوق بشر:شعبه دوم دادگاه تجدید نظر کیفری استان آذربایجان شرقی ، "علی داداشی" روزنامه نگار در تبریز را به 50 ضربه شلاق تعزیری محکوم کرد.
این حکم در پی شکایت مدیر عامل یک شرکت مرتبط با فعالیت های ساختمانی ، مبنی بر نشر اکاذیب علیه "علی داداشی" ، سرپرست نشریه ارمغان آذربایجان در تبریز ، با استناد به ماده 35 قانون مطبوعات مصوب 1364 و ماده 97 قانون مجازات اسلامی ، صادر شده است.
دلیل این شکایت انتشار گزارشی با عنوان "کلاهبرداری از دانشجویان با پوشش شرکت ساختمانی" در تاریخ 13 اسفند 1382، در نشریه ارمغان آذربایجان است.

۱۳۸۷ مرداد ۱۱, جمعه

تصویر: ديوانه سال روی مجله مورون


آدينه، 11 مرداد ماه 1387 برابر با 2008 Friday 01 August

بايگانی وبلاگ

مقالات

منفورین خونخوار


دوست داشتم با سلامی گرم آغازگرکلماتی زنده وبا طراوت باشم ولی متاسفانه جای آن طراوت و شادابی را درد و غم فرا گرفته ولی با وجود تمامی دردها باز هم سلام...
البته سلامی که از میان هزاران آه و سوز از میان هزا ران غم نهفته که هربار با یاداوریش اشک از چشمان و سوز از دل هر انسان آزاده خواهی بیرون میبرد
همینطور که گشت و گذاری در مقالات و رسانها میزدم با ناباوری تمام و با چشمانی حیرت زده متونی را مرور کردم که برای لحظه ای احساس کردم دیگر نفسم در سینه حبس شده و راه گریزی برای خود بجز قطرهای اشک پیدا نمیکند هرچند طولی نکشید که حتی نتوانست به این ناچیز قطرات هم بسنده کند و درد کینه توزی هم برآن چیره شد .
این متون چیزی نبودند بجز زجه های مادرانی که آجزانه نظاره گر قطع عضو شدن عزیزانشان بودند و بسا کینه ها در میان سینه پنهان کردند و چگونه این جلادان که خود را به اصطلاح پزشکانی قسم خورده می نامند و قاضی نکونامها این منفورین رژیم دگربارداغی بر ریشه دردهایمان اضافه کردند
ویا در گوشه ای دیگر آیندگان فردای ایرانمان را دوباره به ناکرده جرمی به بند کشاندند و خانوادهایشان را آواره خیابانها به دنبال سرنوشت عزیزانشان و با تاسف تمام در این مدت آنچه از پیگیری های شبانه روزی نصیب خانواده های این دانشجویان شده، تماس تلفنی محدود و برگ زرد رنگ رسید اعلام حضور دانشجویان ( آنهم بدون ذکر شماره بند با اطلاعاتی ناقص و اتهاماتی جدید و شبهه برانگیز) در اوین؟
اوینی که در این چند سال اخیر به محل تشکیل کلاسهای دانشجویان تبدیل شده است
کسانی که تنها جرمشان باور کردن این شعار دهن پرکن است که کشور ما آزاد ترین کشور دنیاست و نیز با چشم صداقت خود به پیرامون می نگریستند و می پنداشتند در سرزمینی که از رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ(به اصطلاح منفورین )برای سخنرانی در دانشگاههایش دعوت می شود، قطعا ًبرای کسانی که در این مرز و بوم زاده شده اند و سال هاست که غم این سرزمین را می خورند اندک مجالی هست تا از حقوق اولیه و انسانی خود اندک سخنی گویند، اما دریغا...!!!
در این میان آنچه ملت را بسیار متعجب و نگران کرده این است که ادامه آن بازداشت ها، شیوه برخورد با خانواده های دانشجویان از مصادیق کامل زیر پا نهادن حقوق اولیه انسانیست. آنهم متاسفانه ازجانب کسانی که ادعای حفاظت و صیانت از قانون را دارند و نیز با تأکید می توان گفت که محروم کردن دانشجویان از شرکت در امتحانات نیمسال تحصیلی و حضور درکلاس های درسشان خود مجازت نانوشته ای است که براین دانشجویان تحمیل می گردد که از دیگر نمونه های آشکار نقض قانون (قانون اساسی، فصل سوم حقوق ملت اصول 20,26,27,32,......) در این آزاد ترین کشور دنیای بدون دوجنسی ها !!! می باشد
چه گویم که هر لحظه یادآوری دیگر هموطنان سرمادیده که شب به صبح رساند نشان هم همانند مبارزه دیگریست بر علیه رژیم جنایتکارملایان بدون داشتن امکانات گرمائی برایمان بسی ناباوریست چرا که در همچون کشوری ثروتمند میبایست برای زنده ماندن هم دست و پنجه نرم کنند
آخر چطور میشود اینگونه وحشیانه انسانهائی را از حقوق اجتمائی مصلوب کرد
آخر به چه جرمی؟ انتقاد به تمامیت خواهی و استبداد به کدامین خطای ناکرده...
آیا این عدالت است آیا واقعا واژه ائی برایش وجود دارد آیا اینان به هچگونه مکتبی بجز وحشیگری خفته در قدرت مطلق مطعلقاند؟...
و یا رهبری که خدایش مینامند!!! براستی از کدامین منشائ خط میگیرند مگر اینان همان مردم عادی قبل از انتخابات نیستند...آیا در وجود تمام ایرانیان هم جنون وحشیگری نهفته است
اما نه فکر نمیکنم در ذهن هیچ انسان آزاده ائی اینگونه وحشیگری های ملایان قرون وسطائی جایگاهی داشته باشد.
البته میتوان از این منفور بودجه نویس مهرورز(احمدی نژاد) و دیگر جلادانش هم سپاس گذاری کرد که بار دیگر ملت ایران را با پیش بردن قدمی به آگاهی و فرهنگ به فراموشی سپردهشان برای شناسائی اسلام ناب محمدی و معرفینش نزدیک تر کرده و همچنین میکنند که در واقع رژیم منفور اسلامی خمینی این بوده و هست که اینگونه ملت عزیزمان را هر روزه به بازی مرگ و نابودی میکشانند.
ولی افسوس و صد افسوس گمان نمیکنم با آغاز سال 2008 میلادی هم برایمان سرنوشتی تازه رقم زده شود چرا که مردم ما هیچ تغییری نخواهند کرد و بلعکس بعبارتی بهتر پوست کلفت تر هم در برابر تمامی فشارهای اجتمائی اقتصادی و انواع محرومیت ها و اعمال اینگونه وحشیگری های قرون وسطائی شده اند چرا که اول میبایست برای بالا بردن فرهنگ این ملت تلاش کرد تا درخواست همکاری و همیاری و آزاده خواهی.
البته ناگفته نماند که از طرفی هم میبایستی به این ملت زجر کشیده حق داد چرا که این منفورین نفس در سینه هر منتقد و معترضی حبس میکنند
ولی با تمام این مسائل ایرانیان داخل و خارج از کشور این را فراموش نکنند که تا بر
اندازی حکومت این رژیم منفور از ایران عزیزمان خاموش نخواهیم نشست

رضا علیون