خوش آمدید امیدوارم از این وب لذت ببرید
پایان تاریکی ENDE DES DUNKELHEIT کاری نو IRAN IST KEIN SICHERES LAND

بیانیه رادیو ندای مقاومت

Es sind sechs Monate seit der Gründung des Radio ``Stimme des Widerstands`` vergangen.Das Radio ``Stimme des Widerstands `` wird von der Demokratischen Vereinigung für Flüchlinge durchgeführt. Das Radio ``Stimme des Widerstands`` ist eine Plattform, um Zensur und Meinungsäusserungs verbot zu brechen, den Kampf der Arbeiter und Arbeitslosen, der Entbehrenden und Frauen, der Völker, Religions- und ethnischen Minderheiten und der Jungen und Intellektuellen des Irans, welchefür Freiheit und Gleichheit kämpfen, in der Welt zu verbreiten. Diese sechs Monate waren für das Exekutivkommittee des Radios sehr erfolgreich. Es ist das erste iranischsprachige Radio, das Nachrichten zu den Menschenrechtsverletzungen im Iran dem Schweizer Volk in deutschten Sprache übermittelt. Aufgrund der sechsmonatigen erflgreichen Arbeit beim Radio ``Stimme des Widerstands``, gratulieren wir dem Exekutivkommittee des Radios und wünschen ihnen weiterhin viel Erfolg. Die Mitglieder, die mit grosser Mühe während sechs Monaten die Stimme der das Recht fordernden Iraner weltweit verbreitet, sind: die Frauen Sahar Abdullahi,Naghmeh Jazdany, Nahid Zamanpour und Herren Arash Farajollah, Reza Ellyoun, Siavash Payab, und Mehdi Rezaei Tazik. شش ماه از تاسیس رادیو ندای مقاومت میگذرد. رادیوئی که متعلق به کانون دمکراتیک پناهندگان است. رادیوئی با تریبونی آزاد برای در هم شکستن دیوار سانسور و اختناق و برای انعکاس طنین مبارزات کارگران و مزدبگیران بیکاران محرومان زنان ملیتها اقلیتهای قومی و مذهبی جوانان و روشنفنران ایران که برای آزادی و برابری پیکار میکنند. شش ماه کوشش و تلاش موفقیت برای شورای اجرائی رادیو را بهمراه داشت. نخستین رادیوی فارسی زبان که بخشی از اخبارنقض حقوق بشری در ایران را به زبان آلمانی به اطلاع شهروندان سوئیسی میرساند. سپری شدن شش ماه از فعالیت موفق رادیو ندای مقاومت را به اعضای شورای اجرائی رادیو تبریک می گوئیم و موفقیت روز افزون برای آنان آرزومندیم. شورای اجرائی رادیو که شش ماه با تلاش فراوان توانست صدای حق طلبانه مردم ایران را به گوش جهانیان برساند عبارتند از خانمها. نغمه یزدانی . سحر عبداللهی . ناهید زمانپور آقایان. آرش فرج الله . رضا علیون . سیاوش پیاب . مهدی رضائی


۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

نوجوان 16 ساله را پس از شکنجه در سرما رها کردند





چهارشنبه، 7 اسفند ماه 1387 برابر با 2009 Wednesday 25 February
نیروهای سپاه پاسداران در منطقه مرزی سلماس یک نوجوان 16 ساله کرد را پس از دستگیری و شکنجه و قتل در میان برف و سرما رها کردند. هفته گذشته نیروهای سپاه پاسداران در روستای دشیوان از توابع سلماس، نوجوان 16ساله ای به نام "بهزاد گل محمدی" را در نقطه صفر مرزی با ترکیه دستگیر و مورد شکنجه قرار دادند.
این شهروند کرد بر اثر آسیب های وارده جان خود را از دست داد. نیروهای نظامی با رها کردن جسد وی در خاک ترکیه منطقه را ترک کردند.
خانواده این نوجوان برای تحویل گرفتن جسد وی به ترکیه عزیمت کرده که تا کنون موفق به این مهم نشدند.

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

دستگیری دهها دانشجو، وضعیت متشنج دانشگاه امیرکبیر


دوشنبه، 5 اسفند ماه 1387 برابر با 2009 Monday 23 February
بر اساس آخرین گزارش ها، دانشجویانی که برای پیگیری وضعیت دوستان ربوده شده خود به کلانتری ۱۰۷ فلسطین مراجعه کرده اند، پس از پیگیری بسیار و پاسخ ندادن های ماموران کلانتری، در نهایت یکی از مامورین به دانشجویان که به دنبال یکی از هم خوابگاهی های دختر خود بودند، گفت: “تا این لحظه ۷۰ نفر را بازداشت کرده ایم که ۳۰ تن آنها دختر هستند”.
ماموران کلانتیری حتی حاضر نشده اند نام دختر دانشجوی مورد نظر را در بین اسامی دختران بازداشت شده جستجو کنند.
با ادامه یافتن این وضعیت تمامی دانشجویان دانشگاه در اضطراب و نگرانی به سر می برند و وضعیت خوابگاههای دانشگاه امیرکبیر متشنج است.
همچنین با توجه به فضای حاکم بر دانشگاه و در صورت ادامه یافتن بازداشت ها احتمال متشنج بودن دانشگاه و خوابگاه ها در روزهای آتی و در هفته آینده وجود دارد.
****
وضعیت بحرانی: دانشجویان در دانشگاه محبوس شده اند
گزارش قبلی: با انجام مراسم دفن شهید در دانشگاه امیرکبیر که اعتراض دانشجویان و مفتضح شدن آن باعث خشم نیروهای امنیتی شده است، علیرغم اینکه این مراسم از ساعت پیش پایان یافته است، دانشگاه همچنان در محاصره نیروهای امنیتی است و تاکنون بیش از ۲۵ دانشجو بازداشت شده اند.
نیروهای امنیتی و انتظامی با مستقر کردن مینی بوس ها و ون های خود در دربهای دانشگاه و بازداشت دسته جمعی فعالین و سایر دانشجویان دانشگاه اقدامه بی سابقه ای را در هجمه آشکار و گسترده به دانشجویان آغاز کرده اند. نیروهای امنیتی ضمن ضرب و شتم دانشجویان خارج شده از درب های دانشگاه آنها را به درون ماشین منتقل می کردند و با پر شدن هر ماشین ماشین بعدی را مستقر می کردند.
عده ای از دانشجویان دانشگاه نیز که شاهد دستگیری وحشیانه و دور از ذهن دوستان خود بودند به درون دانشگاه پناه برده اند تا شاید از گزند نیروهای امنیتی اطراف دانشگاه در امان بمانند. این دانشجویان هنوز در دانشگاه بسر می برند و وضعیت نگران کننده ای را می گذارند.
همچنین تعدادی از دانشجویان که توسط انصار و نیروهای امنیتی حاضر در مراسم تدفین به طور وحشیانه ای مورد حمله قرار گرفته اند به بیمارستان منتقل شده اند و حال چند تن از آنها وخیم گزارش شده است. ضربات چاقو، پنجه بوکس و مشت بر بدنشان هویداست. حداقل ۷ تن از دانشجویان بدین روال در بیمارستان بستری می باشند.

۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

فيلم؛ اعدام وحشيانه محکومين به روش پرتاب از بلندی

آدينه، 2 اسفند ماه 1387 برابر با 2009 Friday 20 February

۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

دو فعال زن در سنندج شلاق خوردند


پنجشنبه، 1 اسفند ماه 1387 برابر با 2009 Thursday 19 February
احکام 70 ضربه و 15 ضربه شلاق براي سوسن رازاني و شيوا خيرآبادي دو فعال زن کارگري، که در روز 11 ‏خرداد87، در مراسم بزرگداشت روز جهاني کارگر در شهر سنندج دستگير شده بودند، روز گذشته 30 بهمن 87 در شهر ‏سنندج به اجرا درآمد. ‏
شعبه 101 دادگاه جزايي سنندج سوسن رازاني را به تحمل 9 ماه زندان تعليقي به مدت سه سال و 70 ضربه شلاق و شيوا ‏خيرآبادي را به تحمل چهارماه زندان تعليقي به مدت سه سال و 40 ضربه شلاق محکوم کرده بود که حکم سوسن رازاني ‏بعد از تجديدنظرخواهي تغييري نکرد و حکم شلاق شيوا خيرآبادي ، پس از تجديد نظرخواهي به15 ضربه رسيد، و نهايتا ‏هر دو حکم روز 27 بهمن ماه به آنها ابلاغ و در زندان سنندج به اجرا درآمد. ‏
همچنين دو فعال کارگري مرد اين پرونده به نامهاي عبدالله خاني و سيد غالب حسيني به ترتيب به نود و يک روز زندان ‏تعزيري و تحمل چهل ضربه شلاق و همچنين شش ماه حبس تعزيري و تحمل چهل ضربه شلاق محکوم شده اند.‏
به گفته يکي از فعالان مدني سنندج در حالي که اين دو زن در زندان سنندج شلاق مي خوردند، عده اي ديگر از فعالان ‏کارگري و اجتماعي در بيرون از زندان با گل و شيريني در انتظار آنها به سر مي بردند. ‏
شوراي عمومي کنگره اتحاديه هاي کارگري انگلستان که 6.5 ميليون نفر از اعضاي اتحاديه هاي کارگري را نمايندگي مي ‏کند، پيش از اين طي بيانيه اي از دولتمردان ايران خواسته بود که از اجراي احکام زندان و شلاق براي اين فعالان ‏جلوگيري کند. در اين بيانيه، اين شورا نگراني و انزجار خود را از محکوميت فعالان کارگري به تحمل ضربه هاي شلاق و ‏زندان ابراز داشته و نوشته بود: صدور اين حکم در مورد هر فردي که با اعمال حقوق اساسي بشر در فعاليت هاي مشروع ‏اتحاديه اي شرکت مي کند، انزجار آور است. شلاق زدن بيانگر مجازاتي خوار کننده و ظالمانه است و نقض حقوق بين ‏المللي محسوب مي شود. ‏
سال گذشته نيز احکام شلاق براي چهار نفر از فعالان کارگري در کردستان به اجرا درآمده بود که با اعتراض فعالان حقوق ‏بشر در داخل و خارج ايران همراه بود. ‏

فيلم؛ اعدام علنی پنج نفر در گرگان

پنجشنبه، 1 اسفند ماه 1387 برابر با 2009 Thursday 19 February

۱۳۸۷ بهمن ۳۰, چهارشنبه

تایید حکم اعدام یک فعال دانشجويی

چهارشنبه، 30 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Wednesday 18 February
دادگاه رسیدگی به اتهامات حبیب الله لطیفی به‌ صورت غیر علنی و پس از گذشت ۸ ماه از بازداشت وی، در در دهم تیرماه ۱۳۷۸ در دادگاه انقلاب سنندج برگزار گردید واین دادگاه وی را به اعدام محکوم کرد. دادگاه تجدید نظر روز سه شنبه ۲۹بهمن تایید حکم اعدام را به وکیل ایشان نعمت احمدی ابلاغ نمود.
گفتنی‌ست حبیب الله لطیفی فعال سنندجی و دانشجوی دانشگاه آزاد ایلام آبان ماه سال گذشته در سنندج بازداشت شد. بنا بر گزارش‌های منتشره و تائید خانواده وی در بازداشت‌گاه اداره اطلاعات شهر سنندج مورد شکنجه قرار گرفته است.
اتهام این فعال کُرد محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون کردستان عنوان شده است.

۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

دست کم ‏350 اعدام در سال 2008‏ در ایران


سه شنبه، 29 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Tuesday 17 February
سايت حقوق بشر ايران آمار اعدام شدگان سال 2008 در ايران را حدود 350 نفر اعلام کرد. اين آمار به گفته سخنگوي اين ‏سايت، بر اساس آمار منتشر شده در رسانه هاي رسمي ايران استخراج شده است. ‏
اين گزارش به اعدام‎ ‎هاي انجام شده از تاريخ يکم ژانويه 2008 تا 31دسامبر 2008 نظارت دارد و مي نويسد : اين آمار به ‏هيچ وجه تصوير دقيقي از اعدامهاي ايران ارائه نمي دهد زيرا به گفته يک مقام رسمي حکومتي در ايران، برخي از ‏اعدامها در ايران هرگز در رسانه ها انتشار نمي يابد. اين مقام رسمي در گفت و گو با خبرگزاري جمهوري اسلامي در ‏مورد اعدام يک جاسوس گفت : ما معمولا جاسوسها را اعدام نمي کنيم و اگر هم اعدام کنيم، آن را اعلام نمي کنيم. اين امر ‏نشان دهنده اين است که همواره آمارهاي اعلام شده در منابع رسمي ايران، از آمار واقعي آن کمتر است.‏
‏ منابع آماري 282 مورد از آمار گزارش شده اين تحقيق، اخبار و گزارشهاي منتشر شده در مطبوعات و سايتهاي خبري ‏رسمي ايران است و 70 مورد از اين 350 اعدام گزارش شده، مربوط به گزارشهايي است که به گفته سايت حقوق بشر ‏ايران، گرچه منابع موثق آن را تاييد کرده اند اما برخي از آنها در رسانه ها انعکاس نداشته و از اين رو همچنان در دست ‏بررسي است. ‏
به نوشته اين تحقيق آماري استان تهران با 95 اعدام، بيشترين آمار را در بين استانهاي ايران داراست. پس از آن زاهدان با ‏‏32 اعدام، اصفهان با 23 مورد، قم با 19 مورد و مشهد با 12 مورد، بيشترين رقم اعداميان را داشته اند و بقيه استانها و ‏شهرستانهاي ايران رقمهاي کمتر از ده مورد را داشته اند. ‏
در اتهام هاي منجر به اعدام، طبق آمار موضوعي ( محکوميت بر اساس اتهام)، قتل، قاچاق موارد مخدر و تجاوز بيشترين ‏اتهام ها بوده اند اما همچنين مواردي همچون محاربه، فساد اقتصادي، جاسوسي و اراذل و اوباش نيز در آمار اعدام شدگان ‏به عنوان جرايم ايشان ذکر شده است. ‏
در 282 موردي که منبع آماري آنها مطبوعات و خبرگزاري هاي ايران بوده اند، نام چهار زن به چشم مي خورد که همگي ‏در زندان اوين به دار آويخته شدند.‏
در اعدام نوجوانان نيز نام هفت نفر ديده مي شود که در شهرهاي اصفهان، شيراز، سنندج و بوشهر به دار آويخته شدند. ‏
اين سايت که در معرفي خود نوشته است که تلاش مي کند تا اخبار و اطلاعات حقوق بشري ايران را به نقل از منابع رسمي ‏و موثق داخل ايران گزارش کند، همچنين به شيوه اعدامها نيز توجه کرده است. بر اين اساس، 20 مورد از اعدام هاي ‏گزارش شده، در ملا عام، دو مورد سنگسار ( از سه مجازات سنگسار در مشهد دو مورد منجر به مرگ شد و يک مورد ‏نجات يافت) و يک مورد در زندان اصفهان ابتدا تير باران و بعد به دار آويخته شد. ‏
آخرين آمار اعلام شده در مورد اعدام هاي ساليانه در ايران توسط سازمان عفو بين الملل اعلام شد که مربوط به سال 2007 ‏بود و شامل 317 مورد مي شد. اين سازمان هنوز آمار سالانه اعدام (2008) را اعلام نکرده است.

۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

انفجار شیراز؛ حكم اعدام برای سه نفر


پنجشنبه، 24 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Thursday 12 February
سخنگوی قوه قضائيه گفت حكم اعدام سه نفر از عاملان انفجار رهپويان وصال شيراز صادر شد.
عليرضا جمشيدي گفت از ابتداي شروع این پرونده تاكنون 15 نفر دستگير شده‌اند كه هفت نفر از آنان جزو عوامل اصلي بوده‌اند كه تاكنون حكم اعدام سه نفر از آنان در ملأ عام اعلام شده و در مراحل قضايي است.

۱۳۸۷ بهمن ۲۳, چهارشنبه

فیلم؛ شلاق و سنگسار در جمهوری اسلامی

چهارشنبه، 23 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Wednesday 11 February

۱۳۸۷ بهمن ۲۱, دوشنبه

وضعيت نگران کننده دو دانشجوی بازداشتی دانشگاه شيراز

دوشنبه، 21 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Monday 09 February
وضعيت خطرناک ميرحسيني پس از گذشت دو روز از اعتصاب غذا و ممنوع الملاقات شدن جليلوند ديگر دانشجوي بازداشتي دانشگاه شيراز
گزارش دریافتی: با گذشت 6 روز از بازداشت اسماعيل جليلوند، دانشجوي بازداشتي دانشگاه شيراز، هيچ خبري از وضعيت او در دست نيست و علي رغم صدور قرار كفالت براي او، مسئولان اداره اطلاعات شيراز بنا به دلايل نا معلومي از آزادي نامبرده امتناع مي كنند.
امروز، دوشنبه كه فعالين دانشجويي دانشگاه شيراز طبق اعلام قاضي پرونده به انتظار آزادي اسماعيل جليلوند بودند و حتي كفيل او نيز به دادگاه انقلاب شهر شيراز مراجعه كرده بود با كمال تعجب قاضي پرونده از پذيرفتن كفيل و همسر وي اجتناب كرده و حاضر به پاسخ گويي در خصوص وضعيت پرونده نامبرده نشد و دادستان دادگاه انقلاب نيز جهت پاسخگويي در دادگاه حضور نداشت.
ضمنا همسر اسماعيل جليلوند كه چند روز قبل قرار ملاقات با او را از قاضي دريافت كرده بود امروز براي بار دوم به بازداشتگاه اداره اطلاعات شيراز مراجعه كرد اما اعلام شد كه جليلوند ممنوع الملاقات شده است و حتي تلاش قاضي پرونده جهت ملاقات همسر جليلوند با او نيز به جايي نرسيد و طي يك روند غير قانوني و خودسرانه مسئولان اداره اطلاعات شيراز مانع انجام ملاقات شدند.
با توجه به اين مسائل احتمال اينكه جليلوند تحت شكنجه هاي روحي رواني و جسمي قرار داشته باشد و در وضعيت نامطلوب و خطرناكي قرار داشته باشد فراوان است.
همچنين با گذشت 5 روز از بازداشت يونس ميرحسيني ديگر دانشجوي بازداشت شده دانشگاه شيراز از وضعيت او و روند پي گيري پرونده و قاضي پرونده هيچ اطلاعي در دست نيست. با توجه به اينكه ميرحسيني پيش از بازداشت اعلام كرده بود كه 72 ساعت پس از بازداشت دست به اعتصاب غذاي نامحدود خواهد زد و نظر به اينكه او از بيماري كوليت (زخم روده ي بزرگ) رنج مي برد نگرانيها نسبت به وضعيت جسماني ميرحسيني روزبه روز افزايش مي يابد.
لازم به يادآوري است كه جليلوند و ميرحسيني به ترتيب در روزهاي چهارشنبه و پنج شنبه با يورش ماموران امنيتي به منزل شخصيشان با ضرب و شتم بازداشت شدند و وسايل شخصي آنان همچون كتابها ، دستنوشته ها و كامپيوتر آنان مصادره گرديد.

۱۳۸۷ بهمن ۱۸, جمعه

یک دانشجوی حقوق دانشگاه تهران ربوده شد

آدينه، 18 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Friday 06 February
رضا نگاهداری دانشجوی حقوق دانشگاه تهران توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد
بنابه گزارشات رسیده آقای رضا نگاهداری دانشجوی حقوق دانشگاه تهران روز سه شنبه 15 بهمن ماه توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و به نقطه نامعلومی منتقل گردید.رضا نگاهداری دانشجوی حقوق دانشگاه تهران روز سه شنبه 15 بهمن ماه توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد و به نقطه نامعلومی منتقل گردید. از محل بازداشت و شرایط این دانشجو خبری در دست نیست و خطر جدی شکنجه جسمی و روحی او را تهدید می کند. خانواده آقای نگاهداری از زمان ناپدید شدن فرزندشان به ارکانهای مختلفی مراجعه کردند ولی جواب مشخصی دریافت نکردند.پیگیریهای مستمر خانواده او باعث گردید که به او اجازه تماس تلفنی بسیار کوتاهی بدهند و فقط به آنها بگوید که حالش خوب است و سپس مکالمه تلفنی قطع گردید . خانواده او همچنان از محل بازداشت و شرایط فرزندشان در بی خبر ی بسر می برند. خانواده و دوستان این دانشجوی زندانی در نگرانی فزآینده ای بسر می برند.آقای رضا نگاهداری از 3 ترم تحصیل محروم شده بود و از ورود به دانشگاه و کوی دانشگاه ممنوع شده بود.او همچنین تا به حال چند مقاله در مورد آزادی و دمکراسی نوشته و انتشار داده بود.

۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه

زنی را پس از 11 سال زجر و شکنجه اعدام کردند

یکشنبه، 13 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Sunday 01 February

۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه

دیوانعالی رژیم حکم در آوردن چشمان مردی را تائید کرد


دوشنبه، 14 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Monday 02 February
حکم قصاص چشمان خواستگاری که صورت یک دختر را با اسید سوزاند امروز در دیوان عالی کشور تائید شد. متهم مجید نام دارد. در نشست رسیدگی به این پرونده که ششم آذر 1387 به ریاست قاضی «نورا... عزیز محمدی» و با حضور چهار مستشار برگزار شد، «مجید» به پرداخت «دیه» و قصاص هر دو چشم (کور شدن) محکوم شد و امروز این رای به تائید شعبه 33 دیوان عالی کشور رسید.



۱۳۸۷ بهمن ۱۳, یکشنبه

طرحهای جدید شکنجه روحی به سایر زندانها گسترش یافته


شنبه، 12 بهمن ماه 1387 برابر با 2009 Saturday 31 January
طرحهای جدید سرکوب و شکنجه روحی زندانیان توسط وزارت اطلاعات به سایر زندانها گسترش یافته است
بنابه گزارشات رسیده از بند 4 زندان گوهردشت کرج، زندانی سیاسی ارژنگ داودی به بند 8 زندان گوهردشت کرج معروف به بند سپاه که در کنترل بازجویان وزارت اطلاعات است جهت بازجوئی و تحت فشار قرار دادن او برای مدت طولانی برده شد.
آقای ارژنگ داودی که اخیرا به بند 4 زندان گوهردشت کرج انتقال یافته . او را جهت بازجوئی و تحت فشار قرار دادن به بند 8 معروف به بند سپاه که در دست بازجویان وزارت اطلاعات است برده شد. آنها ابتدا به او چشم بند زدند و سپس توسط 3 نفر از بازجویان وازارت اطلاعات به مدت طولانی مورد بازجوئی قرار گرفت.آقای داودی نسبت به این بازجوئیهای غیر قانونی و چشم بند زدن و همچنین از اینکه بیش از 5 سال است که در زندانها (اوین ،بندرعباس و گوهردشت) و بند های مختلف زندانی بوده و در طی دوران بازداشت غیر قانونی اش تحت شدیدترین شکنجه ها ی جسمی و روحی قرار گرفته است و همچنین دائم تحت فشارهایی که به دستور وزارت اطلاعات علیه او بکار برد می شود اعتراض نمود .
از طرفی دیگر اعمال سرکوبگرانه و شکنجه روحی که بدستور وزارت اطلاعات از چند هفته پیش توسط بزرگ نیا رئیس بند 350 و پاسداربند حسین اسدی در این بند به اجرا گذاشته شده بود به سایر زندانها تعمیم یافته است.
در طی هفت گذشته در بندهای مختلف زندان گوهردشت بدستور رئیس بندها زندانیان وادار می شوند که صبح زود از سلولهای خود خارج شوند و به محوطه زندان منتقل می شدند. آنها برای مدت طولانی در معرض سوز سرمای شدید نگه داشته می شدند. هفته گذشته در اعتراض به شیوه های سرکوبگرانه جدید، زندانیان بند 6 زندان گوهردشت حاضر به خروج از سلولهای خود نشدند که با یورش گارد ویژه زندان مواجه شدند و مورد ضرب وشتم قرار گرفتند که در اثر این ضرب وشتم تعدادی از آنها زخمی شدند. شیوه غیر انسانی فوق در حال حاضر در بند زنان زندان گوهردشت به اجرا در آمده است.
زندانیان سیاسی بند 4 و فرعی 5 بند 2 از رفتن به محوطه زندان و ایستادن در سرمای زیاد امتنعاع کردند که با تهدیدات رئیس بندها و پاسداربندها مواجه بودند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، گسترش یافتن سرکوبها و شدت گرفتن شکنجه های روحی علیه زندانیان سیاسی که به دستور وزارت اطلاعات صورت می گیرد را محکوم می کند،از طرفی دیگر تا به حال صدور بیانیه ها ،فراخوانهای بین المللی برای متوقف کردن جنایتهایی که علیه مردم ایران توسط این رژیم بکار برده می شود نه تنها تاثیری در رفتار این رژیم نداشته بلکه بر شدت آن افزوده شده است لذا از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
12 بهمن 1387 برابر با 31 ژانویه 2009

بايگانی وبلاگ

مقالات

منفورین خونخوار


دوست داشتم با سلامی گرم آغازگرکلماتی زنده وبا طراوت باشم ولی متاسفانه جای آن طراوت و شادابی را درد و غم فرا گرفته ولی با وجود تمامی دردها باز هم سلام...
البته سلامی که از میان هزاران آه و سوز از میان هزا ران غم نهفته که هربار با یاداوریش اشک از چشمان و سوز از دل هر انسان آزاده خواهی بیرون میبرد
همینطور که گشت و گذاری در مقالات و رسانها میزدم با ناباوری تمام و با چشمانی حیرت زده متونی را مرور کردم که برای لحظه ای احساس کردم دیگر نفسم در سینه حبس شده و راه گریزی برای خود بجز قطرهای اشک پیدا نمیکند هرچند طولی نکشید که حتی نتوانست به این ناچیز قطرات هم بسنده کند و درد کینه توزی هم برآن چیره شد .
این متون چیزی نبودند بجز زجه های مادرانی که آجزانه نظاره گر قطع عضو شدن عزیزانشان بودند و بسا کینه ها در میان سینه پنهان کردند و چگونه این جلادان که خود را به اصطلاح پزشکانی قسم خورده می نامند و قاضی نکونامها این منفورین رژیم دگربارداغی بر ریشه دردهایمان اضافه کردند
ویا در گوشه ای دیگر آیندگان فردای ایرانمان را دوباره به ناکرده جرمی به بند کشاندند و خانوادهایشان را آواره خیابانها به دنبال سرنوشت عزیزانشان و با تاسف تمام در این مدت آنچه از پیگیری های شبانه روزی نصیب خانواده های این دانشجویان شده، تماس تلفنی محدود و برگ زرد رنگ رسید اعلام حضور دانشجویان ( آنهم بدون ذکر شماره بند با اطلاعاتی ناقص و اتهاماتی جدید و شبهه برانگیز) در اوین؟
اوینی که در این چند سال اخیر به محل تشکیل کلاسهای دانشجویان تبدیل شده است
کسانی که تنها جرمشان باور کردن این شعار دهن پرکن است که کشور ما آزاد ترین کشور دنیاست و نیز با چشم صداقت خود به پیرامون می نگریستند و می پنداشتند در سرزمینی که از رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ(به اصطلاح منفورین )برای سخنرانی در دانشگاههایش دعوت می شود، قطعا ًبرای کسانی که در این مرز و بوم زاده شده اند و سال هاست که غم این سرزمین را می خورند اندک مجالی هست تا از حقوق اولیه و انسانی خود اندک سخنی گویند، اما دریغا...!!!
در این میان آنچه ملت را بسیار متعجب و نگران کرده این است که ادامه آن بازداشت ها، شیوه برخورد با خانواده های دانشجویان از مصادیق کامل زیر پا نهادن حقوق اولیه انسانیست. آنهم متاسفانه ازجانب کسانی که ادعای حفاظت و صیانت از قانون را دارند و نیز با تأکید می توان گفت که محروم کردن دانشجویان از شرکت در امتحانات نیمسال تحصیلی و حضور درکلاس های درسشان خود مجازت نانوشته ای است که براین دانشجویان تحمیل می گردد که از دیگر نمونه های آشکار نقض قانون (قانون اساسی، فصل سوم حقوق ملت اصول 20,26,27,32,......) در این آزاد ترین کشور دنیای بدون دوجنسی ها !!! می باشد
چه گویم که هر لحظه یادآوری دیگر هموطنان سرمادیده که شب به صبح رساند نشان هم همانند مبارزه دیگریست بر علیه رژیم جنایتکارملایان بدون داشتن امکانات گرمائی برایمان بسی ناباوریست چرا که در همچون کشوری ثروتمند میبایست برای زنده ماندن هم دست و پنجه نرم کنند
آخر چطور میشود اینگونه وحشیانه انسانهائی را از حقوق اجتمائی مصلوب کرد
آخر به چه جرمی؟ انتقاد به تمامیت خواهی و استبداد به کدامین خطای ناکرده...
آیا این عدالت است آیا واقعا واژه ائی برایش وجود دارد آیا اینان به هچگونه مکتبی بجز وحشیگری خفته در قدرت مطلق مطعلقاند؟...
و یا رهبری که خدایش مینامند!!! براستی از کدامین منشائ خط میگیرند مگر اینان همان مردم عادی قبل از انتخابات نیستند...آیا در وجود تمام ایرانیان هم جنون وحشیگری نهفته است
اما نه فکر نمیکنم در ذهن هیچ انسان آزاده ائی اینگونه وحشیگری های ملایان قرون وسطائی جایگاهی داشته باشد.
البته میتوان از این منفور بودجه نویس مهرورز(احمدی نژاد) و دیگر جلادانش هم سپاس گذاری کرد که بار دیگر ملت ایران را با پیش بردن قدمی به آگاهی و فرهنگ به فراموشی سپردهشان برای شناسائی اسلام ناب محمدی و معرفینش نزدیک تر کرده و همچنین میکنند که در واقع رژیم منفور اسلامی خمینی این بوده و هست که اینگونه ملت عزیزمان را هر روزه به بازی مرگ و نابودی میکشانند.
ولی افسوس و صد افسوس گمان نمیکنم با آغاز سال 2008 میلادی هم برایمان سرنوشتی تازه رقم زده شود چرا که مردم ما هیچ تغییری نخواهند کرد و بلعکس بعبارتی بهتر پوست کلفت تر هم در برابر تمامی فشارهای اجتمائی اقتصادی و انواع محرومیت ها و اعمال اینگونه وحشیگری های قرون وسطائی شده اند چرا که اول میبایست برای بالا بردن فرهنگ این ملت تلاش کرد تا درخواست همکاری و همیاری و آزاده خواهی.
البته ناگفته نماند که از طرفی هم میبایستی به این ملت زجر کشیده حق داد چرا که این منفورین نفس در سینه هر منتقد و معترضی حبس میکنند
ولی با تمام این مسائل ایرانیان داخل و خارج از کشور این را فراموش نکنند که تا بر
اندازی حکومت این رژیم منفور از ایران عزیزمان خاموش نخواهیم نشست

رضا علیون