خوش آمدید امیدوارم از این وب لذت ببرید
پایان تاریکی ENDE DES DUNKELHEIT کاری نو IRAN IST KEIN SICHERES LAND

بیانیه رادیو ندای مقاومت

Es sind sechs Monate seit der Gründung des Radio ``Stimme des Widerstands`` vergangen.Das Radio ``Stimme des Widerstands `` wird von der Demokratischen Vereinigung für Flüchlinge durchgeführt. Das Radio ``Stimme des Widerstands`` ist eine Plattform, um Zensur und Meinungsäusserungs verbot zu brechen, den Kampf der Arbeiter und Arbeitslosen, der Entbehrenden und Frauen, der Völker, Religions- und ethnischen Minderheiten und der Jungen und Intellektuellen des Irans, welchefür Freiheit und Gleichheit kämpfen, in der Welt zu verbreiten. Diese sechs Monate waren für das Exekutivkommittee des Radios sehr erfolgreich. Es ist das erste iranischsprachige Radio, das Nachrichten zu den Menschenrechtsverletzungen im Iran dem Schweizer Volk in deutschten Sprache übermittelt. Aufgrund der sechsmonatigen erflgreichen Arbeit beim Radio ``Stimme des Widerstands``, gratulieren wir dem Exekutivkommittee des Radios und wünschen ihnen weiterhin viel Erfolg. Die Mitglieder, die mit grosser Mühe während sechs Monaten die Stimme der das Recht fordernden Iraner weltweit verbreitet, sind: die Frauen Sahar Abdullahi,Naghmeh Jazdany, Nahid Zamanpour und Herren Arash Farajollah, Reza Ellyoun, Siavash Payab, und Mehdi Rezaei Tazik. شش ماه از تاسیس رادیو ندای مقاومت میگذرد. رادیوئی که متعلق به کانون دمکراتیک پناهندگان است. رادیوئی با تریبونی آزاد برای در هم شکستن دیوار سانسور و اختناق و برای انعکاس طنین مبارزات کارگران و مزدبگیران بیکاران محرومان زنان ملیتها اقلیتهای قومی و مذهبی جوانان و روشنفنران ایران که برای آزادی و برابری پیکار میکنند. شش ماه کوشش و تلاش موفقیت برای شورای اجرائی رادیو را بهمراه داشت. نخستین رادیوی فارسی زبان که بخشی از اخبارنقض حقوق بشری در ایران را به زبان آلمانی به اطلاع شهروندان سوئیسی میرساند. سپری شدن شش ماه از فعالیت موفق رادیو ندای مقاومت را به اعضای شورای اجرائی رادیو تبریک می گوئیم و موفقیت روز افزون برای آنان آرزومندیم. شورای اجرائی رادیو که شش ماه با تلاش فراوان توانست صدای حق طلبانه مردم ایران را به گوش جهانیان برساند عبارتند از خانمها. نغمه یزدانی . سحر عبداللهی . ناهید زمانپور آقایان. آرش فرج الله . رضا علیون . سیاوش پیاب . مهدی رضائی


۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

ترس و وحشت رژیم از اعتراضات دانشجويی در روز 16 آذر


آدينه، 8 آذر ماه 1387 برابر با 2008 Friday 28 November
سایت رجانیوز متعلق به باند فاشیستی احمدی نژاد: "برنامه‌ وزارت علوم براي جلوگيری از سوءاستفاده‌ ضدانقلاب از 16آذر
وزير علوم در جمع روساي دانشگاهها از برنامه‌ وزارت علوم براي جلوگيري از سوءاستفاده‌ ضدانقلاب‌ها از 16 آذر خبر داد.
زاهدي در اين مراسم با اشاره به قرار گرفتن در آستانه روز 16 آذر، گفت: با در نظر گرفتن برنامه‌هايي درصدد جلوگيري از سوءاستفاده‌هاي برخي ضدانقلاب‌ها از روز 16 آذر- روز دانشجو هستيم تا روز دانشجو را با ايده ضد استكباري و آرمان‌هاي عدالت‌جويي دنبال كنيم."
گفتنی است دانشجویان مبارز در شهرهای مختلف ایران در حال تدارک مراسم 16 آذر هستند و قصد دارند در روز دانشجو دست به اقدامات اعتراضی علیه رژیم بزنند.

۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

اگر اعتراف نامه را امضا نکنی، همسرت را عریان خواهیم کرد

پنجشنبه، 7 آذر ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 27 November
ناصر خیراللهی زتدان رجایی شهر : ساعت ها مرا از دست یا پا می آویختند و اجاق گاز زیر پایم روشن میکردند ، طی این مدت 4000 ضربه شلاق بر بدنم زدند و چند دنده قفسه سینه ام را شکستند …..هر دو دست و یک پایم به مدت 7 ماه فلج موقت گردید و بیش از شش بار مجبور شدند از طریق اورژانس اصفهان مرا احیا کنند …….. همسرم را بازداشت نمودند و در حضور من چادر و روسری از سر او برداشتند ؛ سرگرد مختاری شخصا مبادرت به این شکنجه شنیع و فجیع نمود و تهدید کرد اگر زیر برگه اعتراف نامه ای را که خود آنان تنظیم کرده بودند امضا نکنم ، همسرم را عریان خواهند نمود لذا برای نجات او و دفاع از ناموسم مجبور به امضای اعتراف نامه فرمایشی و دیکته شده آنها گردیدم و بعد از آن 23 ماه در سلول انفرادی ، بدون ملاقات و بدون تلفن نگهداری شدم ….25 صفحه شکایت رسمی به تمام مقامات جمهوری اسلامی با ذکر تمامی جزئیات و شکنجه ها نوشتم از جمله بیت رهبری ، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه ، دادستان کل کشور، دادسرای انتظامی ، حفاظت اطلاعات ناجا ؛ و لیکن کو گوش شنوا و دادرسی و فریادرسی ! …….. با محاکمه ای 15 دقیقه ای محکوم به 18 سال حبس نمودند، این همان عدالتی است که جمهوری اسلامی داعیه گسترش جهانی آن را دارد.

۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

اسامی تعدادی از زندانیانی که امروز اعدام شدند


چهارشنبه، 6 آذر ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 26 November
بنابه گزارشات رسیده از بند 1 و بند2 زندان گوهردشت کرج اسامی 7 زندانی از 10 زندانی که امروز در زندان اوین به دار آویخته شدند، اعلام می گردد.
روز یکشنبه 3 آذر ماه 4 زندانی که جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی انتقال یافتند، و در طی اطلاعیه ای قبلا اعلام نمودیم صبح امروز در زندان اوین اعدام شدند.اسامی که قبلا اعلام نموده بودیم و امروز اعدام شدند به قرار زیر می باشدعباس چکاب ،ازسالن 3، بند 1 زندان گوهردشت جواد طهوری،از سالن 1، بند 1 زندان گوهردشت سید محسن حسینی، از سالن 1، بند 1 زندان گوهرداشت علی عطاری، از سالن 1، بند 1 زندان گوهردشت کرج گزارش رسیده سنین زندانیان فوق بین 25 تا 35 سال می باشد.همچنین 2 زندانی دیگر که روز سه شنبه 5 آذر ماه به زندان اوین انتقال داده شدند و صبح امروز اعدام شدند به قرار زیر می باشند:مجتبی آقائی، سن در حدود 34 سال از بند 2 زندان گوهردشت کرجعلی خفنج ،سن در حدود 37 ساله از بند 2 زندان گوهردشت کرج و همچنین خانم فاطمه حقیقت پژوه مادر 2 فرزند که امروز به دار آویخته شد
هدف از این اعدامها چیزی جزء ایجاد رعب و وحشت در بین مردم نیست و با این شیوه سعی دارند که مردم را از مطالبات به حق خود بازدارند.

۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

قطعنامه نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران به تصویب رسید

شنبه، 2 آذر ماه 1387 برابر با 2008 Saturday 22 November
به گزارش خبرگزاری فرانسه، كمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد جمعه شب قطعنامه نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران را به تصویب رساند.
در این قطعنامه از نقض گسترده حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی از جمله اعمال شكنجه در زندانها، اعمال مجازاتهای غیرانسانی مانند قطع اعضای بدن و شلاق، اعدامهای خیابانی، اعدام کودکان، سنگسار بعنوان شیوه ای از اعدام، دستگیری و سركوب زنان كه خواستار حقوق حقه خود هستند، ادامه تبعیض و نقض حقوق اقلیتهای مذهبی، قومی و اقلیتهای دیگر، محدودیتهای جدی و مستمر آزادی عقیده و بیان، سرکوب تجمعات صلح آمیز و اجتماعات و افزایش اذیت و آزار و ترساندن و تحت تعقیب قرار دادن مدافعان حقوق بشر عمیقا ابراز نگرانی شده است.
خبرگزاری فرانسه نوشت این قطعنامه پس از آن به دست آمد كه تلاش رژیم تهران برای جلوگیری از تصویب آن خنثی شد.
این قطعنامه در دست بررسی است تا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز تصویب شود.

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

دو وب‌نگار در زندان ، پنج میلیون سایت مسدود

پنجشنبه، 30 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 20 November
گزارشگران بدون مرز تشدید سرکوب آزادی بیان بر روی اینترنت را محکوم می‌کند
شنهاز غلامی پس از مجتبی لطفی دومین وب‌نگار است که درکمتر از دو ماه دستگیر شده است. دستگیری وب‌نگاران تلاش برای به سکوت وادار کردن منتقدان حکومت اسلامی است. مسوولان حکومتی که تقریبا همه‌ی رسانه‌های جهان را ابزاری برای تعرض به حق حاکمیت ایران معرفی کرده‌اند. ما خواهان آزادی وب‌نگاران زندانی هستیم.
گزارشگران بدون مرز دستگیری شهناز غلامی روزنامه‌نگار و مدیر وبلاگ آذرزن را محکوم می کند. در تاریخ ١٩ آبان ماموران وزارت اطلاعات این وب‌نگار را پس از بارزسی منزل بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده اند. خانواده از علت دستگیری و محل بازداشت وی بی خبر هستند. همزمان برخی از نهادهای قدرتمند نظام اینترنت را ابزاری برای سرنگونی معرفی کرده اند.
گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام می کند : "شنهاز غلامی دومین وب‌نگار است که درکمتر از دو ماه دستگیر شده است. دستگیری وب‌نگاران تلاش برای به سکوت وادار کردن منتقدان حکومت اسلامی است. مسوولان حکومتی که تقریبا همه‌ی رسانه‌های جهان را ابزاری برای تعرض به حق حاکمیت ایران معرفی کرده‌اند. ما خواهان آزادی وب‌نگاران زندانی هستیم. "
شنهاز غلامی روزنامه‌نگار و مدیر وبلاگ آذرزن است که در تاریخ ٣ مهر ماه از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز به شش ماه زندان برای "تبلیغ علیه نظام" محکوم شده بود. اما در انتظار برگزاری دادگاه تجدید نظر با سپردن وثیقه آزاد آزاد بود. این روزنامه نگار در سال گذشته به مدت یک ‌ماه برای نوشتن مقالاتی در اعتراض به سرکوب خشونت‌بار تظاهرات در شهرهای مختلف استان آذربایجان و در اواخر دهه شصت برای فعالیت‌های سیاسی به مدت ٥ سال زندانی بوده است.
مجتبی لطفی وب‌نگار و از مسئولان واحد اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌اله منتظری مجتبی لطفی وب‌نگار و از مسئولان واحد اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌اله منتظری، در تاریخ ١٧ مهر ماه توسط ماموران امنیتی با حکم دادگاه ویژه روحانیت در منزلش، بازداشت شد. برخی از اتهامات این وب‌نگار " چاپ تكثير انتشار و ارسال جزوات و شبنامه هاي داراي موارد توهين و افترا تحت عنوان افشاگري و همكاري با شبكه هاي ماهواره اي خارجي و ضدانقلاب" و "نشر اكاذيب و تشويش اذهان عمومي" اعلام شده است. منظور از این اتهامات انتشار نظرات آیت‌اله منتظری یکی از روحانیون برجسته ایران و از مخالفان آیت‌اله خامنه‌ای است. مجتبی در اواخر ارديبهشت ماه ١٣٨٣ نیز در شهر قم دستگير و زنداني شده بود. در ٢٤ مرداد ماه همان سال در دادگاه ويژه روحانيت شهر قم، پشت درهای بسته و بدون حضور وکيل مدافع محاکمه و به سه سال و ده ماه زندان محکوم شده بود. اما با پرداخت ٦٥٠ ميليون ريال وثيقه به دلیل حدت بیماری آزادی شد.
از سوی دیگر روزنامه هفته‌نامه صبح صادق ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آخرین شماره خود به تاریخ ٢٧ آبان در صفحه گزارش خبری مقاله ای را به نام " امپرياليسم در اينترنت" منتشر ساخته است. در این مقاله که مدعی است " دولت آمريكا در يك حركت سيل آسا افكار و اذهان جوانان و مردم ساير كشورها را در راستاي منافع خود مورد هجمه قرار داده است. " ابزارهاي ديپلماسي رسانه اي" را که تقریبا لیستی از رسانه‌های جهان است، معرفی کرده است. "راديو و تلويزيون هاي بين المللي مثل BBC ، CNN و Fax News، راديو تلويزيون هاي ويژه مثل VOA، الحره، راديو فردا، راديو آزادي، راديو سوا، خبرگزاري هاي رويترز، آسوشيتدپرس، يونايتدپرس، فرانس پرس، دپ آ، مطبوعات ملي و بين المللي مثل نيوزويك تايم، نيويورك تايمز، واشنگتن پست، سايت هاي اينترنتي، موتورهاي جستجوگر مثل yahoo، google، پستهاي الكترونيك فيلترشكن و هك كردن، پيامك، بلوتوث، ام ام اس. " " یادآور می‌شویم که " ابزارهاي ارتباطاتی" نام برده شده از سوی این مقاله همه رسانه های معتبر جهان هستند و گوگل و یاهو نیز دو موتور جستجوگر پربیننده در جهان به حساب می‌آیند. در همین رابطه مشاور دادستان کل کشور اعلام کرده است که در ایران پنج میلیون سایت برای " تهاجم به اخلاق و هويت دينی " مسدود شده‌اند. این اظهارات نگرانی ما را برای آزادی بیان بر روی اینترنت در ایران بیشتر کرده است"
در تاریخ ١٣ آبان سخنگوی کميسيون قضایی مجلس خبر از تاسیس "کميته جديد فيلترينگ" درچارچوب تصویب "قانون جرايم رایانه ای" داده بود. این کمیسیون بخش‌هایی از مواد این قانون را مورد تصویب قرار داده است. از سال ١٣٨١ دولت رسما از طریق "کمیته مصادیق فیلترینگ" که زیر مجموعه‌ی شورای عالی فرهنگی است و ریاست آن را رییس جمهور اسلامی برعهده دارد، لیست سیاهی از سایت های "ممنوعه" فراهم آورده است. از جمله سایت های مسدود شده در ایران می توان از یوتیوب، قیس بوک و اورکوت نام برد.
گزارشگران بدون مرز یادآور می‌شود که در ١٢ تير ماه در جلسه علني مجلس شورای اسلامی یک فوریت طرح ١٣ ‌ماده‌ای " تشدید مجازات اخلال در امنیت روانی" به تصویب رسید. ماده ٢ این طرح برای جرایمی چون " راهزنی، سرقت مسلحانه، تجاوز به عنف، تشکیل خانه فساد و فحشا، دایر کردن وبلاگ و وب‌سایت مروج فساد و فحشا، الحاد و.." که پیش از این برای آنها در قوانین جاری مجازات تعیین شده است، مجازات اعدام پیشنهاد کرده است. اگر این قانون تصویب شود با استناد به ماده ٣ آن "مرتکبین جرایمی" چون " تاسيس و داير کردن وبلاگ و سايت های "مروج فساد و فحشا و الحاد" بدون تعریف مشخصی از این مفاهیم، " اگر مستوجب حد دیگری نباشد، محارب و مفسد فی الارض" شناخته می شوند. اصل ١٩٠ قانون مجازات اسلامی برای این دو اتهام " ١ - قتل - ٢ - آويختن به دار ٣- اول قطع دست راست و سپس پاي چپ ٤ - نفي بلد ." در نظر گرفته است.

۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه

گزارشی از شکنجه های دوران بازداشت دانشجویان پلی تکنیک


پنجشنبه، 30 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 20 November
گزارشی از شکنجه های دوران بازداشت دانشجویان پلی تکنیک: این است ترکه بیداد و ددمنشی خودکامگی
خبرنامه امیرکبیر: ۳۰ آبان سال گذشته پس از موفقیت دانشجویان در بند پلی تکنیک در جلسات دادگاه عمومی که نهایتا به تبرئه ایشان منتهی شد، عوامل امنیتی در زندان به دانشجویان حمله کرده و با انتقال قصابان و مجروح کردن توکلی روزهای تلخی را برای این دانشجویان و خانواده های ایشان رقم زدند. ۳۰ آبان امسال بهانه ای شد تا شرحی از شکنجه های قرون وسطایی دوران بازداشت دانشجویان پلی تکنیک به ویژه احسان منصوری، مجید توکلی و احمد قصابان در طول دوران بازداشت را به نقل از ویژه نامه ورودی های جدید خبرنامه انجمن اسلامی دانشجویان در اینجا بیاوریم:
اگرچه از ابتدای بازداشت دانشجویان مباحثی پیرامون رفتارهای غیرانسانی و شکنجه های فراوان ایشان ذکر می شد ولی شاید تصور اینچنین اعمال وحشیانه ای در مورد دانشجویان نمی رفت. شروع شجاعانه طرح شکنجه ها و استمرار و پیگیری خانواده های دانشجویان و دانشجویان آزادشده و فعالان دانشجویی و مدنی و حقوق بشری در این زمینه موجب نگاهی جدی به شکنجه ها در بازداشتگاه امنیتی ۲۰۹ شد و پرونده نشریات دانشجویی محل اعتراض به وهن انسانیت در مرام سربازان دستگاه اطلاعاتی گردید. شدت شکنجه ها و فشارهای وارد شده بر دانشجویان از یک سو تلاشی محکوم و مذموم در اخذ اعترافات جعلی در پرونده سازی علیه دانشجویان بود و از دیگر سو خشم و نفرت شب نهادان دستگاه اطلاعاتی از دانشجویان آزادی خواه و منتقد پلی تکنیک که سال هاست به رغم همه اعمال غیرانسانی و غیر اخلاقی حاکمیت ایران در ارادت به آزادی و حقوق انسانی تردید و تعلل نورزیده اند و قدر یافته را دریافته اند و بر داشتن این داشته افتخار و فریاد برآورده اند.
طرح موضوع شکنجه ها با تحقق اولین ملاقات دانشجویان با خانواده ها و وضعیت نامطلوب ایشان شروع شد. ابتدا خانواده های مجید توکلی،احمد قصابان و احسان منصوری طی رنجنامه ای افشاگرانه خطاب به آیت الله هاشمی شاهرودی ،آنچه را که در زندان بر این سه دانشجو رفته است را آشکار نمودند.در این نامه که با گذشت ۸۰ روز از بازداشت این سه نفر نوشته شده بود به آزارهای جسمی و روانی که در زندان رخ داده است اشاره شده و از قوه قضاییه درخواست پیگیری این وضعیت شده است. در قسمت هایی از این نامه آمده است:
«…طی این مدت طولانی هر آنچه از وضعیت فرزندانمان در زندان شنیدیم،هیچ نگفتیم و به امید عدالت دستگاه قضایی و آزادی دلبندانمان لب بر هر سخن شکوه آمیز فرو بستیم ، اما امروز پس از دو جلسه ملاقات و آزادی ۵ دانشجوی دیگر با شنیدن آنچه که بر فرزندانمان در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ رفته است از امروز مهر سکوت را شکسته و آنچه که بر آنها رفته است را به شرح زیر به استحضار می رسانیم:
آزارهای روانی :
۱- بازجویی طولانی مدت (۲۴ ساعت مداوم) توسط یک تیم ۷ نفره و نیز بازجویی های گاه و بیگاه شامل نیمه های شب
۲- ارائه اخبار کذب بر دستگیری ،ضرب و شتم و آزار اعضای خانواده و همچنین اخباری مبتنی بر بیماری(سکته قلبی) و انتقال اعضای خانواده به بیمارستان
۳- پخش صداهای آزار دهنده در سلول در زمان استراحت به طوری که مانع خوابیدن دانشجویان می شده است.
۴- توهین های شدید و سخیف به فرد و اعضای خانواده
۵- اهانت به دانشجویان و رفتار نا مناسب توسط نگهبانان بند ۲۰۹
۶- تهدید های مختلف اعم از تهدید به قتل و ضرب و جرح شدید و تهدید به آزار رساندن به اعضای خانواده
۷- ارائه احکام مجعول مانند حکم اخراج والدین از محل کار ، حکم قطعی شلاق ( ۸۰ ضربه ) برای فرد
۸- فرستادن دانشجویان به سلول افراد خطرناک
۹- دادن وعده ی آزادی و تحویل کلیه وسایل دانشجویان دربند و سپس بازگرداندن آنها به سلول انفرادی
آزار های جسمی :
۱- ضرب و شتم شدید توسط هفت بازجو به صورت هم زمان که به بیهوشی و انتقال به بهداری بند ۲۰۹ منجر شده است .
۲- ضربه با پا به بازوها ، سینه ، پشت و … ضرب و شتم با مشت و لگد به سر و صورت و پا ها به صورتی که در اثر ضربه دانشجویان از روی صندلی سقوط کرده یا به شدت به دیوار برخورد می کردند .
۳- ضربه زدن روی دستبند به صورتی که آثار کبودی و تورم تا هفته ها روی دست آنها بوده است .
۴- نگهداری در سلول هایی با اندازه های کوچک بطوریکه امکان راه رفتن دراز کردن پا در آن نبوده است
۵- نگهداری در سلول هایی بدون زیر انداز و هیچگونه وسیله دیگری
۶- اجبار به ایستادن متوالی طولانی مدت (۴۸ ساعت )
۷- استفاده از کابل و شلاق برای ضرب و شتم
۸- خواباندن دانشجویان روی زمین و اذیت و آزار توسط تیم هفت نفره باز جویی از جمله فشار بر سر و صورت با پا ، ایستادن روی پا ها و کمر و نشستن روی پشت و کمر.
۹- اجبار به ایستادن روی یک پا بصورت متوالی به مدت طولانی ( ۱۸ ساعت ) .
۱۰- پرتاب کردن و هل دادن به صورتی که به دیوار برخورد کنند
۱۱- ندادن غذا به مدت ۴۸ ساعت .
۱۲- ضرب و شتم شدید حین انتقال به زندان به صورتی که مسئولین بند ۲۰۹ از تحویل گرفتن فرد اجتناب می کردند .
۱۳- اجبار دانشجویان به خواندن مقالات موهن با صدای بلند به طور مداوم و پس از آن اجبار به نوشتن آن مطالب و مقالات از حفظ
۱۴- ممانعت از ویزیت دانشجویان توسط پزشک بند و استفاده از دارو های مورد نیاز
۱۵- اجبار به انجام حرکات طاقت فرسا به مدت طولانی از قبیل نشستن و بلند شدن متوالی ، خم شدن و گرفتن مچ پا و …»
در آبان ماه گزارش کاملی از شکنجه ها با تائید دانشجویان بازداشتی منتشر گردید که در آن شکنجه و فشارهای روحی و روانی در پروسه بازجویی به این شرح اعلام شده بود:
«۱- استفاده از چشم بند به استثنای لحظات حضور در سلول انفرادی حتی برای رفتن به حمام و دستشویی نیز می بایست از چشم بند استفاده می کردیم . در تمام طول بازجویی ها نیز چشم بند روی چشم بود و در حین نوشتن تنها به اندازه یکی دو انگشت اجازه داده میشد چشم بند را به طرف بالا بکشیم و از زیر چشم بند صفحات بازجویی را پاسخ دهیم.
۲- نگهداری در سلول چهار پنج متر مکعبی که نور کافی در آن وجود نداشت این سلول به دلیل کوچکی ، امکان هیچگونه تحرکی در آن وجود نداشت و فقط با یک لامپ کم نور به صورت شبانه روزی روشنایی اندکی ایجاد می کرد که به علت دراز مدت حضور در سلول موجب کاهش بینای شده است
۳- عدم تماس با خانواده و یا هر گونه ارتباط دیگر و ممانعت از اطلاع بازداشت و حضور در بند امنیتی ۲۰۹ تا ۲۵ روز ( مجید توکلی )
۴- طرح موارد بی ارتباط به پرونده و ایجاد ترس و هراس و بیان تهدید دیگران و تهدید به اعدام و فضا سازی های مرتبط برای باور پذیری این تهدیدات
۵- آزاد کردن و مشایعت تا بیرون درب ۲۰۹ و بازگرداندن مجدد به سلول انفرادی ( احمد قصابان )
۶- قرار دادن فرد بین اعتراف و آزادی دوستان در برابر پایداری و شکنجه دوستان
۷- عدم رسیدگی مناسب پزشکی و یا بی توجهی نسبت به برخی موارد پزشکی از زندانی در مورد اعتصابات نیز چنان بی توجهی صورت گرفت که وضعیت و شرایط بحرانی ایجاد شد ( مجید توکلی ) و این در حالی است که در شرایط اعتصاب غذا احتیاج به مراقبت بیشتری وجود دارد .
۸- تلقین اتفاقات ناگوار یا تعریف تهدیدات بیان مکرر از زبان نگهبانان با تحریک برنامه ریزی بازجو
۹- حرکت به صورت نشسته بر روی زمین در مسافت های طولانی و یا بالا و پائین رفتن از پله ها ( اصطلاحا پا مرغی )
۱۰- بیان تهدیداتی شامل بر اخراج پدر و برادر از محل کار و یا برادر و خواهر از محل تحصیل با ارائه مدارک اخراج
۱۱- نگهداشتن به مدت طولانی در اتاق بازجویی و در وضعیت انتظار و اضطراب شدید بدون مراجعه بازجو
۱۲- ایستادن مستمر و طولانی بیش از ۸ ساعت حین بازجویی بویژه بمنظور جلوگیری از خواب و بازجویی های طولانی ( مجید توکلی و احسان منصوری )
۱۳- فضا سازی در مورد بروز حوادث ناگوار برای اعضای خانواده و پخش صدای ضربان قلب در طول شب در سلول ( احمد قصابان ) و ایجاد زوزه های ممتد و ناله های خاص در طول شب
۱۴- انجام تنبهاتی چون نشستن و برخواستن پی در پی ، ایستادن بر یک پا و نگهداشتن دست در بالای سر جهت خلاصی از بازجویی های فنی و ضرب و شتم شدید
۱۵- بیان حضور مادر و وابستگان نزدیک و دوستان در زندان و شنیده شدن صدای گریستن یک زن از محلی در اتاق بازجویی به شکلی که ادعای حضور مادر را تائید نماید .
۱۶- انجام بازجویی های خاص و ویژه ی به نام بازجویی های فنی که در آن چند بازجو به صورت همزمان ( معمولا بیش از سه نفر ) با کشیدن ، هول دادن ، فریاد زدن در گوش، ضربات مشت و لگد و سوالات متعدد و متنوع به منظور آزار و اذیت . این بازجویی نتیجه ای جز از حال رفتن نداشت و احتمالا قصد اخذ مطلب در این مورد بازجویی وجود نداشته است و فقط جهت همکاری در بازجویی عادی از این روش استفاده میشده است ( مجید توکلی )
۱۷- شکنجه دوستان در نزدیکی محل بازجویی به طوری که صدای ضرب و شتم به وضوح شنیده میشد و حتی مواردی معدود حضور در شکنجه یکی از دوستان و پذیرش اتهامات به منظور جلوگیری از ادامه شکنجه ( حضور احمد قصابان در صحنه شکنجه مجید توکلی ) در برخی از موارد چون شنیدن صدای کوبیده شدن سر دوستان به دیوار بسیار سخت بود .
۱۸- تهدید و بازداشت اعضای خانواده و دوستان به منظور اخذ اطلاع و ایجاد فشار
۱۹- تحقیر و توهین و گفتن ناسزا به طوری که روال عادی بازجوها شده بود
۲۰- بیان الفاظ رکیک و توهین های مکرر بویژه نسبت به پدر و مادر ( در مورد مجید توکلی بیشتر بوده )
۲۱- تهدید به استفاده از ابزار و آلات غیر معمول بمنظور شکنجه از جمله شیشه نوشابه و تخم مرغ آب پز و یا تهدید به تجاوز چه توسط بازجو ها و چه از طریق قرار دادن در بند های خاص که بازجو عنوان می کرد .
۲۲- ضرب و شتم شدید در هنکام بازداشت و شدیدترن برخورد های ممکن در حین انتقال به زندان ( احسان منصوری )
۲۳- ضرب و شتم شدید ، ضربات سیلی به صورت و پشت گردن و فرق سر به تعداد زیاد طوری که آثار کبودی به وضوح در این موضع های بدن کاملا مشهود بود همچنین ضربات مشت ، فرق سر و پیشانی ، بازوها و لگد به پاها ، سینه و شکم به طوری که گاه در حین بازجویی زندانی از حال رفته و بر زمین می افتاد کوبیدن سر به دیوار و پرت کردن زندانی که در اوج اعصبانیت بازجو صورت می گیرد.
۲۴- گرفتن مو و بلند کردن از روی زمین و زدن مشت و سیلی های متوالی به صورت و پرت کردن روز زمین و تکرار این کار ( مجید توکلی )
۲۵- قرار دادن پا بر روی انگشتان دست و پا و یا قرار دادن زانو بر روی کمر و فشار شدید بر روی زندانی و همچنین قرار دادن ابزاری چون خودکار در بین انگشتان دست و فشار به دست که گاه به علت زخمهای ایجاد شده در دست عفونت شدید در انگشت ایجاد میشد که عامل آن بیشتر قرار گرفتن کفش کثیف بوده است ( احمد قصابان عفونت انگشت دست )
۲۶- قرار دادن پا بر روی سر و صورت پس از اینکه به واسطه شدت ضربات بر روی زمین افتاده و گاه در حین این عمل چنان رفتارهای زننده ای صورت میگرفت که مثلا کفش کثیف روی صورت کشیده میشد که ادامه بازجویی ممکن نبود و برای تمیز کردن سر و صورت به دستشویی رفته تا سر و صورت شسته شود ( مجید توکلی )
۲۷- بیدار کردن ناگهانی از خواب و انتقال ب حالت دو ( دویدن ) همراه با بازجویی و ضرب و شتم شدید که گاه منجر به بروز رعشه های ممتد و طولانی ، لرزش و عدم تکلم می گردید که با خوابانیدن و خوراندن آب ، چایی ، شکلات ، عسل سعی در کنترل این وضعیت میشدند ( مجید توکلی )
۲۸- در طول بازجویی گاه شدت ضربات و ضرب و شتم به حدی میرسید که به طور مکرر فرد از حال رفته و با آب و مواد شیرین به هوش می آمد و این امر گاه در طول یک بازجویی چند بار تکرار میشد .
۲۹- طولانی شدن بازجویی و ممانعت از خوابیدن که گاه این بازجویی های طولانی و بدون وقفه ۳۶ ساعت ( مجید توکلی ) و حتی ۴۸ ساعت ( احسان منصوری ) نیز میرسید ولی بازجویی ها ۱۲ تا ۱۴ ساعت بیشتر طول نمیکشید .
۳۰- بی توجهی به زخم های ایجاد شده موجب عفونت میشد که در این موارد توسط بهداری جراحی صورت میگرفت ( احمد قصابان ) و یا این بی توجهی ها نسبت به آسیب دیدگی های مفاصل و عضلات بود که مهم نشستن و ایستادن طولانی بود با این وجود فرد مجبور به نشستن و یا ایستادن طولانی می کردند ( مجید توکلی )
۳۱- پس از ضرب و شتم های صورت گرفته همیشه حداقل یک ساعت و گاه تا ۴ ساعت در اتاق بازجویی فرد نگه داشته میشد و برخی آثار مشهود تر از بین برود و یا در مقابل خونریزی های دهان و لب نیز سریعا در هر مقطع از بازجویی که بود سریعا به دستشویی و کاملا دهان شستشو داده میشد ( مجید توکلی ) در مورد لباس نیز تلاش برای تمیز کردن آن قبل از مراجعه به سلول صورت میگرفت .
۳۲- استفاده از صندلی برای ایجاد ضربات شدید ( مجید توکلی )
۳۳- استفاده از ابزار نوک تیز چون کلید برای فشار به بدن بویژه سر
۳۴- استفاده از شلاق ( احمد قصابان) و تهدید به اخذ حکم تعزیر ( شلاق ) از قاضی
۳۵- نبود شرایط مناسب بهداشتی از جمله کثیف بودن موکت کف اتاق و عدم وجود آب شرب و اجبار در استفاده از آب لوله کشی ۲۰۹ که آب چاه می باشد .
۳۶- قطع تلفن و ملاقات پس از اجازه آن توسط قاضی ( پس از دو ماه از بازداشت این اجازه داده شد ) در هر برهه ای که بازجوها می خواستند به منظور فشار
۳۷- انتقال به سلول انفرادی پس از انتقال به سوئیت جهت فشار و اخذ مطالب جدید
۳۸- حضور بازجوو یا نگهبان واسطه سیستم اطلاعاتی حین تماس های تلفنی ( ۱۰ دقیقه در هفته ) علاوه بر ضبط مکالمه جهت قطع تماس در صورت تمایل و همچنین حضور این افراد در ملاقات های ۲۰ دقیقه ای که هفتگی بود البته در نیمه دوم حضور در ۲۰۹ اجازه تلفن و ملاقات داده شد که به دلایل مختلف نیز از انجام آنها در برهه هایی ممانعت به عمل می آمد.»
بعدتر در مطلبی با عنوان «ناگفته پرونده نشریات دانشجویی (پشت پرده پروژه سرکوب جنبش دانشجویی)» توضیحاتی پیرامون شکنجه ها ذکر شد:
« …در مورد شکنجه ها نیز موارد متعددی وجود داشت در حالی که چشم بند مانع دید ما بود ، ما را از راهروهای مختلف به چپ و راست می بردند و با نشستن و خم کردن بدن ما طی مسافت طولانی برای رفتن به اتاق بازجوی سعی در تداعی رفتن به محلی مخوف می نمودند در حالی که اتاق های بازجویی در مکان یا محلی دور از سلول ها قرار نداشت . در اتاق بازجویی گاهی اوقات مدتی طولانی به حالت ایستاده ما را نگه می داشتند ( معمولا تا ۸ ساعت ) و بیشتر بازجویی ها تا ۱۴ ساعت در روز طول میکشید . در موارد خاصی بازجویی ها به ۳۶ ساعت و حتی ۴۸ ساعت به طول می انجامید که برای جلوگیری از خوابیدن ما بازجویی ها بیشتر در حالت ایستاده بود در تمام طول بازجویی ها ، لحن بازجویی ها سراسر تند و با فحاشی ، توهین و ناسزاگویی به ما بود ، بازجوها تلاش ویزه ای برای تحقیر و شکستن شخصیت ما داشتند و در این میان از توهین ها و فحاشی به خانواده ها و دوستان ما تهدید آسیب به آنها نیز می کردند . ولی آنچه که ادعای ما در مورد شکنجه هست نه این موارد که زدن ضربات متعدد مشت و سیلی و لگد ، کوبیدن سر بر روی دیوار ، پرت کردن بر روی زمین ، فشار دادن پا بر روی انگشتان دست و پا ، گذاشتن زانو بر کمر ، گذاشتن پا بر روی صورت در حالی که ما را بر زمین پرت کرده بودند ، زدن ضربات به وسیله کابل ، صندلی یا فشار دادن کلید و وسایل مشابه بر روی بدن که آثار و آلام آن تا چندین روز باقی می ماند و در همان لحظه نیز موجب خونریزی ها و کوفتگی ها متعدد بویژه در ناحیه دهان می گردید ، می باشد .
گاه برای فشار هر کدام از ما را برای دیدن صحنه بازجویی دیگری می بردند که در آن دوست ما به شدت مورد شکنجه بود و یا اینکه در حالت یاس و نا امیدی و اعترافات خلاف واقع بود که در دو حالت تاثیر بسیار بدی بر ما می گذاشت . اگر چه صدای کوبیده شدن سر و بدن دوستان به دیوار و صداهای سیلی و مشت و لگد های فراوان همیشه در طول بازجویی ها ما را آزار می داد ولی دیدن صحنه ای که سه چهار فرد به صورت همزمان در حال زدن ضربات مختلف به سر و صورت و بدن دوست ماست واقعا سخت و غیر قابل تحمل بود . در بازجویی های خاصی که بازجوها آن را بازجویی فنی می نامیدند سه تا چهار بازجو همزمان به طرح سوالات متعدد بی ربط می پرداختند و هر یک ما را به سمتی میکشیدند و ضربه ای به ما وارد می کرد ، در گوش ما فریاد میکشید ند و از ما می خواستند به سوالات متناقض و بی ارتباط آنها پاسخ دهیم و پس از یک ربع ساعت که ما حسابی خسته میشدیم ، ( اگرچه آنها هم خسته میشدند وگرنه بیشتر ادامه می دادند ) مسئول پرونده یا کارشناس اصلی جلو می آمد و میگفت ما وساطت می کنیم به شرطی که همکاری کنید و اساسا این اتفاق که مسئول پرونده یا کارشناس این کار را پس از شکنجه با حمایت بسیار مبنمود قابل تامل بود چه بسا در ابتدای بازداشت این مسئله در قبال آزادی ، عدم بازداشت سایر افراد ، عدم شکنجه دوستان و مواردی از این دست طرح می گردید…
…در برهه هایی از روند بازجویی بنظر میرسید ما به اتاق بازجویی منتقل شده ایم که شکنجه شویم ، روند اتفاقات دوران بازداشت و بازجویی ها بشکلی رقم خورده بود که بازجو ها با ما به صورت شخصی و خصلتی برخورد می کردند مثلا در یک مورد ساعت ۳ نیمه شب سریعا از سلول بیرون کشیده شدم و مرا دوان دوان به اتاق بازجویی بردند و در حالی که هنوز تمرکز لازم را به دست نیاورده بودم با اکتفا به یک سوال ” چی شد ؟ ” و پاسخ ” چی ، چی شد ؟ ” بازجوها چند نفری شروع به زدن ضربات مختلف به من کردند و من را به روی زمین پرت کردند ، پا روی کمر و صورتم میگذاشتند ، سرم را به دیوار می کوبیدند و انواع مختلف شکنجه را به اجرا می رساندند تا اینکه از حال رفتم . شدت برخورد به حدی بود که وقتی هوشیاری خود را بدست آوردم ، نمی توانستم بر روی پاهای خود بایستم . رعشه تمام بدنم را فرا گرفته بود . بازجوها که می بایست فقط در قبال جان ما پاسخگو باشند سریع به خود آمدند و شکنجه ها و ضربات را قطع کردند . سریع برای من آب قند آوردند و مدت زیادی طول کشید تا توانستم به حالت طبیعی برگردم . درست به یاد ندارم چقدر طول کشید . یادم می آید مرا وقتی روی صندلی نشاندنم ، تمام بدنم می لرزید ، محکم دست و پایم را گرفتند و بر روی صندلی فشار دادند که صندلی هم به لرزه افتاده بود . از این اتفاقات در طول بازجویی ها زیاد می افتاد . بارها با نام بازجویی های فنی فقط به خاطر شکنجه کردن به شکنجه ما می پرداختند . در طول شکنجه بازجوها لذت می بردند و می خندیدند و حتی به شکلی با هم به شکنجه کردن و ضربه زدن به ما رقابت می کردند…»
اگرچه ۳ آذر اهورایی پلی تکنیک پس از آزادی تمایل چندانی در یادآوری روزهای بسیار تلخ و پرمشقت بازجویی و بند امنیتی ۲۰۹ را نداشتند ولی به تائید موارد شکنجه می پرداختند و بیان می کردند که موارد حتی بیشتر و وحشتناک تر از این مسائل بوده است. ایشان بیان می کردند درک این مطلب که کسی از شدت درد از حال برود و بی هوش شود می تواند شرحی بر دردناکی آن لحظات باشد.

۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

بازداشت وبلاگ نویس به جرم جاسوسی

چهارشنبه، 29 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 19 November
بازداشت به جرم جاسوسی؛ حسين درخشان وبلاگ نويس بازداشت شد و هم اکنون در حال بازجويي است. «جهان» يکي از خبرگزاري هاي منتسب به اصولگرايان گزارش داد؛ « وي در بازجويي هاي اوليه به جاسوسي اعتراف کرده که برخي از اعترافات وي حاوي نکات بسيار پيچيده يي است.»

۱۳۸۷ آبان ۲۷, دوشنبه

یک جوان نگون بخت دیگر در انتظار حکم قطع دست

دوشنبه، 27 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Monday 17 November
جواني که با به تن کردن لباس سربازي برنج هاي موجود در انباري 50 آپارتمان را دزديده بود حين سرقت دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما چندي قبل مردي به دادسراي ناحيه 11 تهران مراجعه کرد و با اعلام سرقت از انباري خانه اش به بازپرس شعبه سه دادسرا گفت؛ صبح امروز هنگامي که براي برداشتن وسيله يي به انباري خانه ام رفتم، ديدم چهار گوني برنجي که در آنجا بود دزديده شده است. ماجرا را براي همسايه ها تعريف کردم و آنها گفتند عصر روز گذشته جواني را ديده اند که لباس سربازي به تن داشته و چند کيسه برنج را از خانه خارج کرده است.
بدين ترتيب با دستور بازپرس زکي پور اين جوان به عنوان تنها مظنون پرونده از سوي ماموران کلانتري ابوسعيد تحت تعقيب قرار گرفت. در اين بين فردي که متهم را هنگام خارج کردن کيسه هاي برنج ديده بود اعلام کرد چهره او را به خاطر سپرده است. به همين دليل او در کلانتري حاضر شد و پس از مشاهده آلبوم مجرمان سابقه دار توانست سارق را شناسايي کند.
در ادامه با روشن شدن هويت سارق، تلاش براي دستگيري او آغاز شد.چند روز پس از تشکيل اين پرونده طبق اعلام گزارشي از سوي مرکز فوريت هاي پليسي 110 مبني بر اينکه يک سارق از سوي ساکنان آپارتماني دستگير شده است، ماموران به محل حادثه اعزام و با يک جوان که لباس سربازي بر تن داشت مواجه شدند.
پس از بررسي موضوع مشخص شد اين جوان حين سرقت کيسه هاي برنج يکي از ساکنان آپارتمان دستگير شده است. بدين ترتيب متهم به کلانتري منتقل شد و تحت بازجويي قرار گرفت.
وي با پذيرفتن اتهامش گفت؛ من فقط مي خواستم از انباري برنج بدزدم و با وسايل ديگر کاري نداشتم. از آنجايي که تمام شواهد از جمله به تن داشتن لباس سربازي، همچنين سرقت برنج نشان مي داد وي در دزدي قبلي نيز دست داشته است بازجويي ها از وي ادامه يافت و او در ادامه به سرقت از انباري 50 خانه اعتراف کرد.
متهم گفت؛ هدف من از اين سرقت ها اين بود که برنج هاي مسروقه را به نامزدم بدهم.

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

بازداشت شرکت کنندگان در مراسم یادبود ستارخان

آدينه، 24 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Friday 14 November
عصر بیست و سوم آبان ماه، تعدادی از شرکت کنندگان در مراسم بزرگداشت ستار خان دستگیر شدند.
این مراسم که همه ساله بر سر مزار سردار مشروطیت و در بزرگداشت وی در شاه عبدالعظیم حسنی برگزار می شود امسال با برخورد ماموران امنیتی مواجه گردید.
از جمله بازداشت شدگان در این مراسم "عبدالله عباسی جوان" استاد دانشگاه شهید رجایی،"حسین حسینی" دبیر اسبق انجمن اسلامی آموزشکده رازی شهر اردبیل و "فیروز حسین پور" می باشند که پس از دستگیری به مکانی در اطراف حرم شاه عبدالعظیم و سپس به زندان اوین منتقل شدند.
مهندس عباسی جوان سال گذشته نیز در منزل مسکونی خود در تهران دستگیر و مدت 130 روز در بند 209 در بازداشت به سر برد وی سپس از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به 6 ماه حبس محکوم شد..
حسین حسینی نیز در ابتدای تیر ماه امسال، به مدت یکماه در بازداشتگاههای اداره اطلاعات نقده(سولدوز) و اردبیل در بازداشت بود.
دیگر بازداشت شدگان که تعداد آنها حداقل به 10 نفر می رسید در ساعات انتهایی شب گذشته آزاد شدند.
گفته میشود که تلفن همراه این افراد توسط ماموران امنیتی ضبط گردیده و به آنها برگردانده نشده است.

۱۳۸۷ آبان ۲۲, چهارشنبه

بی هویت ترین دولت مردان تاریخ ایران

چهارشنبه، 22 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 12 November
چه درد آورست دیدن جوانی که در خیابان با تنی بی لباس و به فجیع ترین شکل غیر انسانی که گوئی حیوانی را میخواهند از پا درآورند می زنند آنقدر آزاردهنده ست که هر انسان سخت دلی را به رنج میکشاند !
دلم می خواست اینقدر بی حیا بودم که دستم برای نوشتن هرهرزه گوئی آشنا بود اما چه کنم که نمی توانم اینگونه خصمانه همانند ایننان انسایتم را از دست دهم میدا نم که انسانم و باید انسانیتم را حفظ کنم .
با نام کدام بند وقانونی به مامور نیروی انتظامی اجازه وحشیگری داده میشود ؟آبا این برخوردها در شاءن که انسانه چه بسا که متخلف باشد ؟ نه معنای انسان بودن در آن وجود داشت و نه انسانیت .
آزار دهنده است دیدن صحنه هایی که مدعیان برقرای آرامش و آسایش و امنیت برای کشور. جوان همان کشور را خلع لباس می کنند و وحشیانه کتک می زنند و او را در صندوق عقب خودروی نیروی انتظامی می اندازند و می برند .
این است آن آرامش و آسایشی که این وحشی ها برای ما می خواهند به ارمغان بیاورند . تا به حال اینهمه شنیدیم که این آقایون مدعی تجاوز و تعرض داشته اند و بی قانونی کرده اند ؛ آنهم بی قانونی هایی که نتیجه اش برای هر فرد معمولی اعدام و ... است و همه را به نحوی فراری دادند .
تمام دنیا هم اگر ایران را تروریست خطاب کنند حق دارند چون مفهوم واقعی تروریست را به دنیا نشان می دهند و بعد ما با قیافه ای حق به جانب از اینکه نه ! ایران متمدن است و تروریست جد و آباد خود شما غربی هاست از حق ایران دفاع می کنیم . ترور هیچ چیز جز آنچه اینها انجام می دهند نیست و تروریست هم کسی جز اینان نیستند .
بسیار دردناک است دیدن این فیلم ها و تصاویر ، بسیار دردناک است این حکایت که مردم ایرانی در کنار خیابان بایستند و فقط ناظره گر وحشیگری باشند و فقط از آن فیلم بگیرند . بشکند دست قانونی و آخوندی که این رعب و وحشت را در میان مردم انداخته و اینطور خفقان ایجاد کرده که عرصه را برای نفس کشیدن هم تنگ کرده اند.
با آرزوی نابودی ملایان و افسارگسیخته گان در ایران
و به امید آزادی و برابری در ایران عزیزمان

۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

رفتار وحشیانه مزدوران رژیم با مردم بی دفاع (خرم آباد)

دوشنبه، 20 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Monday 10 November
رفتار وحشیانه مزدوران رژیم با مردم بی دفاع (خرم آباد)

صدور حكم قطع انگشتان دست دو جوان در تهران

یکشنبه، 19 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Sunday 09 November
رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی در یک اقدام ضد انسانی، حكم قطع انگشتان دست دو جوان را در تهران صادر كرده است. نام این دو جوان نگون بخت سهیل- م و نادر- خ اعلام شده است.
اعمال مجازات های غیرانسانی نظیر قطع اعضای بدن در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی با اعتراض شدید سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر روبرو است.
قطع دست جوانان محروم به اتهام سرقت در ایران آخوندزده در حالی است که یک پاسدار قاتل بنام صادق محصولی که یكی از جنایتكارترین فرماندهان سپاه پاسداران بشمار می رود با دزدی و چپاول سرمایه های کشور به ثروت های افسانه ای دست یافته بطوریکه به نوشته رسانه های حکومتی، روزانه بیش از چهل میلیون تومان درآمد دارد.

۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه

اعدام دو نفر در کیش


آدينه، 17 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Friday 07 November
به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسکانیوز، دو نفر در جزیره کیش بدار آویخته شدند. این منبع حکومتی نام اعدام شدگان را "علی" و "حسن" و اتهام آنان را "آدمربايی" عنوان کرده است.
معاون دادستان رژیم در بندر عباس درباره این پرونده گفت حکم اعدام علی و حسن در شعبه 33 دیوان عالی کشور به تائید رسید و آنها به دار آویخته شدند.

دو ماده مخدر جدید در ایران که مغز و اعصاب جوانان را...

آدينه، 17 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Friday 07 November
یک متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی گفت دو ماده مخدر جدید برنز و نخ از گروه روانگردانها به تازگی وارد کشور شده است که خطرات جبران ناپذیری برای جوانان در پی دارد.
دکتر مجید ابهری درباره ورود داروهای جدید روانگردان افزود: بعد از ورود شیشه، کراک و روانگردانهای این گروه به جامعه اینک متاسفانه شاهد ورود موادی به جامعه هستیم که مغز و اعصاب جوانان را نشانه رفته است.
وی ادامه داد: برنز و نخ دو ماده ای هستند که اخیرا وارد ایران شده اند و با ساختمانی ناشناخته به طور مستقیم به مغز و اعصاب اثر می گذارند. برنز را روی یخ می گذارند و تبخیر می شود و سپس آن را استشمام می کنند و نخ نیز باید روی خراشیدگیهای بدن قرار گیرد که در این صورت عمقی به عرض یک الی 2 سانتی متر و طول 6 الی 7 سانتی متر در بدن ایجاد می کند.
این متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی تاکید کرد: خروج از هوشیاری، اختلال در شناسایی، نزدیک دیدن بلندیها و فاصله های دور یعنی کوتاه دیدن ارتفاعات و تشخیص ندادن خانواده از دیگران از اولیه ترین آثار این دو ماه هستند.
ابهری گفت: در همین جا از مسئولان صداوسیما و نیروهای انتظامی درخواست می کنیم برای آشنایی جوانان و خانواده ها در مورد خطرات و آثار این دو ماده اطلاع رسانی کرده و اجازه ندهند که این ماده ها نیز مانند شیشه و کراک افزایش پیدا کند و در این صورت خطرات غیر قابل جبرانی بوجود می آید.

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

یورش وحشیانه زندانبانان به زندانیان سیاسی بند 350

پنجشنبه، 16 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Thursday 06 November
بنابه گزراشات رسیده از بند 350 زندان اوین، روز چهارشنبه 15 آبان ماه بزرگ نیا رئیس این بندهمراه با تعدادی از پاسداربندها به سلولهای زندانیان سیاسی یورش بردند و زندانیان را مورداهانت وبد رفتاری قرار دادند.
روز چهار شنبه 15 آبان ماه زندانبانان به سلولهای زندانیان سیاسی یورش بردند این یورش وحشیانه که از ساعت 10 صبح آغاز شد و تا ساعت 12:00 ادامه داشت ، زندانبانان ،زندانیان سیاسی را مورد اهانت و تهدید و بدرفتاری قرار دادند، و حداقل امکانات موجود در سلولها زندانیان سیاسی که توسط خانواده هایشان و یا از فروشگاه زندان با هزینه های زیاد تهیه کرده بودند مورد تخریب و باقیمانده را با خود بردند.
زندانبانان همچنین چراغهای این بند را جمع آوری کردند و با خود بردند.
بزرگ نیا رئیس بند 350 همراه با تعداد زیادی از پاسدربندهاو زندانیان عادی و خطرناک در این یورش شرکت داشتند . اسامی بعضی از پاسدار بنده که به زندانیان سیاسی یورش بردند عبارتند از حسین اسدی و فرزاد می باشند .
بزرگ نیا پس از برگزاری مراسم گرامیداشت زنده یاد عبدالرضا رجبی بر اقدامات سکوبگرانه خود شدت بخشیده . این فرد روزانه زندانیان سیاسی را از ساعت 06:00 تا 09:00 صبح مجبور به خروج از سلولهای خود می کند و در سوز وسرمای زیاد در محوطه زندان نگه می دارد.

۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

حکم 10 سال حبس در تبعید برای دانشجوی کرد

چهارشنبه، 15 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 05 November
دادگاه انقلاب سنندج حکم یاسر گلی، دانشجوی کرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج را صادر کرد. به موجب این حکم یاسر گلی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با یکی از احزاب کردی به 10 سال حبس در زندان شهر بافت محکوم شده است.
یاسر گلی، دانشجوی کارشناسی عمران دانشگاه آزاد سنندج، اولین دبیر اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد دانشگاه های ایران، سردبیر نشریه ی دانشجویی کردی-فارسی دانشگاه آزاد سنندج و یکی از فعالین دانشجویی کرد بود.
گفتنی است هم اینک 17 دانشجوی کرد در زندانهای جمهوری اسلامی ایران قرار دارند که در میان آنها حبیب الله لطیفی به اعدام محکوم شده است.

۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه

حکم حبس و شلاق عضو کمپین یک میلیون امضا تائید شد


سه شنبه، 14 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 04 November
محکومیت 6ماه حبس و 10 ضربه شلاق رضوان مقدم، عضو کمپین یک میلیون امضا در دادگاه تجدید نظر تائید شد. این حکم که به مدت سه سال به حالت تعليق درآمده است، پیش از این از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام اخلال در نظم عمومی صادر شده بود.
عبدالفتاح سلطانی با تائید این خبر این حکم را غیر قانونی دانست و گفت:«یکی از مواردی که ما با استناد به آن به حکم دادگاه بدوی اعتراض کردیم این بود که رسیدگی به اتهام اخلال در نظم عمومی در صلاحیت دادگاه انقلاب نیست و باید در دادسرای عمومی به این اتهام رسیدگی شود که عملا به این اعتراض توجهی نشده است. از سوی دیگر از نظر قانونی جمع شدن آرام و بی تنش چند نفر برای پیگیری دادگاه دوستانشان مقابل دادگاه انقلاب که منجر به بازداشت موکل من و 33 زن دیگر در 13 اسفند سال گذشته شد، جرم محسوب نمی شود و نمی توان آن را مصداق اخلال در نظم عمومی شمرد. بنابراین دفاع اساسا کل اتهام منتفی است که مورد توجه قاضی پرونده قرار نگرفته است.»
آقای سلطانی با اشاره به احکام صادر شده توسط دادگاه انقلاب علیه کنشگران کمپین رویکرد افراطی جناحی از قوه قضائیه را مورد نقد قرار داد و گفت:«حرکت دو جریان در این قوه مشهود است. جریانی که اکثریت را دارد به دنبال سهم خواهی نیست که شاهد قضاوت های عادلانه تری در این جریان هستیم. اما اقلیت مقابل این جریان که متاسفانه قدرت بیشتری هم دارد دیدگاه های تندروانه را پیگیری می کند که به گرایشات آقای احمدی نژاد بسیار نزدیک است. این نگاه بر محور کسب پیروزی با ایجاد رعب و وحشت متمرکز است و با این دیدگاه سعی دارد همه صداهای حق طلبانه را سرکوب کند. احکامی که علیه فعالان حقوق زنان صادر شده نیز از سوی این جریان بوده اند».
این عضو کانون مدافعان حقوق بشر با اعتقاد به تغییرات عمیق و تدریجی اجتماعی حرکت کمپین یک میلیون امضا را حرکت موفقی دانست که توانسته است دیدگاه شهروندان و روشنفکران را نسبت به قوانین و وضعیت زنان تغییر دهد.
سلطانی در پایان گفت: کمپین نقایص قوانین را ثابت کرد و موفق شد پیام خود را به همه مردم برساند و این موفقیت چشمگیری است که امروز حتی مردان کشور خواهان تغییر این قوانین به نفع زنان هستند. کمپین ثابت کرد که مردم ما حتی در سطوح پایین اجتماع جلوتر از قوانین هستند.

۱۳۸۷ آبان ۱۳, دوشنبه

نقض حقوق بشر در ایران؛ ارایه پیش نویس قطعانامه کانادا


دوشنبه، 13 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Monday 03 November
دولت کانادا پیش نویس قطعنامه جدیدی را برای محکوم کردن نقض گسترده حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارایه کرده است.
به گزارش صدای آمريكا، در اين پيش نويس قطعنامه به مواردی از جمله دستگيريهای خودسرانه و اعمال شكنجه های وحشیانه، اعدام نوجوانان، اعدام در ملاعام، دستگيری فعالان جنبش زنان، نقض آزادی بيان و نقض حقوق اقليتها اشاره شده است.
این پیش نویس قطعنامه همچنين به مجازات اعدام به بهانه ارتداد كه قرار است در مجلس شورای اسلامی تصويب شود و همچنين ساير قوانین و مجازاتهای اسلامی اشاره دارد.
گفتنی است دولت كانادا امسال برای ششمین سال متوالی بهمراه برخی كشورها بویژه ایالات متحده آمریکا پيش نويس قطعنامه محكوميت نقض حقوق بشر در ایران را به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه می دهد.

سومین روز تحصن دانشجویان دانشکده آزاد اسلامی حسن آباد شهرستان همدان

دوشنبه، 13 آبان ماه 1387 برابر با 2008 Monday 03 November
طی گزارشات رسیده از شهرستان همدان صبح روز شنبه 11 آبان ماه دانشجويان دانشكده آزاد اسلامی حسن آباد شهرستان همدان با تجمع اعتراض‌آميز در جلو اين دانشكده از حضور در كلاس‌هاي درس خودداري كردند و اولين روز از تحصن خود را آغاز كردند.
طبق گزارشات رسیده دانشجويان كه تعداد آنها به بيش از ۵۰۰ نفر مي‌رسيد در اعتراض خود اعلام كردند و خواستار آزادی و لغو محرومیت از تحصیل تنی چند از همکلاسیان خود شدند

بايگانی وبلاگ

مقالات

منفورین خونخوار


دوست داشتم با سلامی گرم آغازگرکلماتی زنده وبا طراوت باشم ولی متاسفانه جای آن طراوت و شادابی را درد و غم فرا گرفته ولی با وجود تمامی دردها باز هم سلام...
البته سلامی که از میان هزاران آه و سوز از میان هزا ران غم نهفته که هربار با یاداوریش اشک از چشمان و سوز از دل هر انسان آزاده خواهی بیرون میبرد
همینطور که گشت و گذاری در مقالات و رسانها میزدم با ناباوری تمام و با چشمانی حیرت زده متونی را مرور کردم که برای لحظه ای احساس کردم دیگر نفسم در سینه حبس شده و راه گریزی برای خود بجز قطرهای اشک پیدا نمیکند هرچند طولی نکشید که حتی نتوانست به این ناچیز قطرات هم بسنده کند و درد کینه توزی هم برآن چیره شد .
این متون چیزی نبودند بجز زجه های مادرانی که آجزانه نظاره گر قطع عضو شدن عزیزانشان بودند و بسا کینه ها در میان سینه پنهان کردند و چگونه این جلادان که خود را به اصطلاح پزشکانی قسم خورده می نامند و قاضی نکونامها این منفورین رژیم دگربارداغی بر ریشه دردهایمان اضافه کردند
ویا در گوشه ای دیگر آیندگان فردای ایرانمان را دوباره به ناکرده جرمی به بند کشاندند و خانوادهایشان را آواره خیابانها به دنبال سرنوشت عزیزانشان و با تاسف تمام در این مدت آنچه از پیگیری های شبانه روزی نصیب خانواده های این دانشجویان شده، تماس تلفنی محدود و برگ زرد رنگ رسید اعلام حضور دانشجویان ( آنهم بدون ذکر شماره بند با اطلاعاتی ناقص و اتهاماتی جدید و شبهه برانگیز) در اوین؟
اوینی که در این چند سال اخیر به محل تشکیل کلاسهای دانشجویان تبدیل شده است
کسانی که تنها جرمشان باور کردن این شعار دهن پرکن است که کشور ما آزاد ترین کشور دنیاست و نیز با چشم صداقت خود به پیرامون می نگریستند و می پنداشتند در سرزمینی که از رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ(به اصطلاح منفورین )برای سخنرانی در دانشگاههایش دعوت می شود، قطعا ًبرای کسانی که در این مرز و بوم زاده شده اند و سال هاست که غم این سرزمین را می خورند اندک مجالی هست تا از حقوق اولیه و انسانی خود اندک سخنی گویند، اما دریغا...!!!
در این میان آنچه ملت را بسیار متعجب و نگران کرده این است که ادامه آن بازداشت ها، شیوه برخورد با خانواده های دانشجویان از مصادیق کامل زیر پا نهادن حقوق اولیه انسانیست. آنهم متاسفانه ازجانب کسانی که ادعای حفاظت و صیانت از قانون را دارند و نیز با تأکید می توان گفت که محروم کردن دانشجویان از شرکت در امتحانات نیمسال تحصیلی و حضور درکلاس های درسشان خود مجازت نانوشته ای است که براین دانشجویان تحمیل می گردد که از دیگر نمونه های آشکار نقض قانون (قانون اساسی، فصل سوم حقوق ملت اصول 20,26,27,32,......) در این آزاد ترین کشور دنیای بدون دوجنسی ها !!! می باشد
چه گویم که هر لحظه یادآوری دیگر هموطنان سرمادیده که شب به صبح رساند نشان هم همانند مبارزه دیگریست بر علیه رژیم جنایتکارملایان بدون داشتن امکانات گرمائی برایمان بسی ناباوریست چرا که در همچون کشوری ثروتمند میبایست برای زنده ماندن هم دست و پنجه نرم کنند
آخر چطور میشود اینگونه وحشیانه انسانهائی را از حقوق اجتمائی مصلوب کرد
آخر به چه جرمی؟ انتقاد به تمامیت خواهی و استبداد به کدامین خطای ناکرده...
آیا این عدالت است آیا واقعا واژه ائی برایش وجود دارد آیا اینان به هچگونه مکتبی بجز وحشیگری خفته در قدرت مطلق مطعلقاند؟...
و یا رهبری که خدایش مینامند!!! براستی از کدامین منشائ خط میگیرند مگر اینان همان مردم عادی قبل از انتخابات نیستند...آیا در وجود تمام ایرانیان هم جنون وحشیگری نهفته است
اما نه فکر نمیکنم در ذهن هیچ انسان آزاده ائی اینگونه وحشیگری های ملایان قرون وسطائی جایگاهی داشته باشد.
البته میتوان از این منفور بودجه نویس مهرورز(احمدی نژاد) و دیگر جلادانش هم سپاس گذاری کرد که بار دیگر ملت ایران را با پیش بردن قدمی به آگاهی و فرهنگ به فراموشی سپردهشان برای شناسائی اسلام ناب محمدی و معرفینش نزدیک تر کرده و همچنین میکنند که در واقع رژیم منفور اسلامی خمینی این بوده و هست که اینگونه ملت عزیزمان را هر روزه به بازی مرگ و نابودی میکشانند.
ولی افسوس و صد افسوس گمان نمیکنم با آغاز سال 2008 میلادی هم برایمان سرنوشتی تازه رقم زده شود چرا که مردم ما هیچ تغییری نخواهند کرد و بلعکس بعبارتی بهتر پوست کلفت تر هم در برابر تمامی فشارهای اجتمائی اقتصادی و انواع محرومیت ها و اعمال اینگونه وحشیگری های قرون وسطائی شده اند چرا که اول میبایست برای بالا بردن فرهنگ این ملت تلاش کرد تا درخواست همکاری و همیاری و آزاده خواهی.
البته ناگفته نماند که از طرفی هم میبایستی به این ملت زجر کشیده حق داد چرا که این منفورین نفس در سینه هر منتقد و معترضی حبس میکنند
ولی با تمام این مسائل ایرانیان داخل و خارج از کشور این را فراموش نکنند که تا بر
اندازی حکومت این رژیم منفور از ایران عزیزمان خاموش نخواهیم نشست

رضا علیون