خوش آمدید امیدوارم از این وب لذت ببرید
پایان تاریکی ENDE DES DUNKELHEIT کاری نو IRAN IST KEIN SICHERES LAND

بیانیه رادیو ندای مقاومت

Es sind sechs Monate seit der Gründung des Radio ``Stimme des Widerstands`` vergangen.Das Radio ``Stimme des Widerstands `` wird von der Demokratischen Vereinigung für Flüchlinge durchgeführt. Das Radio ``Stimme des Widerstands`` ist eine Plattform, um Zensur und Meinungsäusserungs verbot zu brechen, den Kampf der Arbeiter und Arbeitslosen, der Entbehrenden und Frauen, der Völker, Religions- und ethnischen Minderheiten und der Jungen und Intellektuellen des Irans, welchefür Freiheit und Gleichheit kämpfen, in der Welt zu verbreiten. Diese sechs Monate waren für das Exekutivkommittee des Radios sehr erfolgreich. Es ist das erste iranischsprachige Radio, das Nachrichten zu den Menschenrechtsverletzungen im Iran dem Schweizer Volk in deutschten Sprache übermittelt. Aufgrund der sechsmonatigen erflgreichen Arbeit beim Radio ``Stimme des Widerstands``, gratulieren wir dem Exekutivkommittee des Radios und wünschen ihnen weiterhin viel Erfolg. Die Mitglieder, die mit grosser Mühe während sechs Monaten die Stimme der das Recht fordernden Iraner weltweit verbreitet, sind: die Frauen Sahar Abdullahi,Naghmeh Jazdany, Nahid Zamanpour und Herren Arash Farajollah, Reza Ellyoun, Siavash Payab, und Mehdi Rezaei Tazik. شش ماه از تاسیس رادیو ندای مقاومت میگذرد. رادیوئی که متعلق به کانون دمکراتیک پناهندگان است. رادیوئی با تریبونی آزاد برای در هم شکستن دیوار سانسور و اختناق و برای انعکاس طنین مبارزات کارگران و مزدبگیران بیکاران محرومان زنان ملیتها اقلیتهای قومی و مذهبی جوانان و روشنفنران ایران که برای آزادی و برابری پیکار میکنند. شش ماه کوشش و تلاش موفقیت برای شورای اجرائی رادیو را بهمراه داشت. نخستین رادیوی فارسی زبان که بخشی از اخبارنقض حقوق بشری در ایران را به زبان آلمانی به اطلاع شهروندان سوئیسی میرساند. سپری شدن شش ماه از فعالیت موفق رادیو ندای مقاومت را به اعضای شورای اجرائی رادیو تبریک می گوئیم و موفقیت روز افزون برای آنان آرزومندیم. شورای اجرائی رادیو که شش ماه با تلاش فراوان توانست صدای حق طلبانه مردم ایران را به گوش جهانیان برساند عبارتند از خانمها. نغمه یزدانی . سحر عبداللهی . ناهید زمانپور آقایان. آرش فرج الله . رضا علیون . سیاوش پیاب . مهدی رضائی


۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه

دانشجویان شیراز: مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر طالبان

آدينه، 19 مهر ماه 1387 برابر با 2008 Friday 10 October
دانشجویان دانشگاه شیراز، رویای علی لاریجانی را به کابوس تبدیل کردند
خبرنامه امیرکبیر: صدها تن از دانشجویان دانشگاه شیراز با اعتراض به حضور علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در دانشگاه شیراز جلسه سخنرانی وی را با تشنج و اعتراض همراه ساختند.
در جلسه سخنرانی علی لاریجانی که توسط جامعه اسلامی دانشگاه شیراز برگزار گردید، دانشجویان مراجعه کننده با درب های بسته روبرو شدند. در حالی که اعلام شده بود این برنامه رأس ساعت ۴ عصر روز پنجشنبه آغاز خواهد شد، اما دهها تن از دانشجویان منتقد دانشگاه شیراز از ساعت ۲ در پشت درب تالار فجر حاضر شده بودند تا بتوانند در جلسه حضور یابند. این در حالی بود که بسیاری از صندلی های سالن بصورت گزینشی از قبل پر شده بود.
ساعت ۴ جمعیتی بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ دانشجوی دانشگاه شیراز در پشت درب خواهان حضور در سالن بودند، اما درب سالن به روی آنان بسته ماند. تنها حدود بیست تن از دانشجویان منتقد توانستند با تلاش فراوان خود را به داخل سالن برسانند، اما از بردن هرگونه وسیله شخصی همچون گوشی همراه یا پلاکارد توسط آنان جلوگیری شد.
در داخل سالن دانشجویان منتقد با وجود تعداد کمی که داشتند، با سر دادن شعارهایی همچون “نصر من الله و فتح قریب، ننگ بر این دولت مردم فریب”، “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر طالبان”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “مجلس فرمایشی نمی خواهیم، نمی خواهیم”، “”مجلس بی کفایت ، وزیر فوق دیپلم همینه همینه” و خواندن سرود یار دبستانی، اعتراض خود را نسبت به فضای حاکم بر کشور اعلام کردند.
در حالی که لاریجانی صحبت های خود را با بحث های تاریخی آغاز کرده بود، دانشجویان منتقد با اعتراض به سخنرانی وی خواستند که پیرامون مشکلات کنونی همچون فقر، تورم، فسادهای اخلاقی مدیران، سهمیه بندی جنسیتی و بومی گزینی، لایحه حمایت از خانواده، مدرک کردان و … توضیح دهد.
اگر چه جامعه اسلامی قصد داشت پرسش و پاسخ را تنها به صورت کتبی برگزار کند، اما دانشجویان منتقد با اعتراضات خود، نماینده شان را به پشت تریبون فرستادند. وی نمایندگان مجلس را به دلیل رد صلاحیت های گسترده، نمایندگان واقعی مردم ندانست. این دانشجو از کادر مدیریتی دانشگاه شیراز که انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز را منحل نموده است، به شدت انتقاد کرد. وی در ادامه سخنان خود به ابراز تنفر از سیاست های دولت احمدی نژاد پرداخت که بلافاصله تریبون وی قطع گردید و حامیان احمدی نژاد به سمت وی حمله ور شدند.
اما در بیرون سالن، صدها تن از دانشجویان با سردادن شعار “جامعه اسلامی خجالت، خجالت” خواستار حضور در سالن بودند. این دانشجویان که به شدت به فرمایشی بودن جلسه اعتراض داشتند، با تجمع و سردادن شعار، به بیان اعتراضات خود پرداختند.
برخی از شعارهای دانشجویان عبارت بودند از: “مجلس بی کفایت، مایه ی ننگ ملت”، “دیکتاتور حیا کن ، دانشگاه را رها کن”، “لاریجانی حیا کن ، دانشگاه را رها کن”، “لایحه ضد زن، توهین به هرمرد و زن”، ” نصرمن الله و فتح قریب وای بر این مجلس مردم فریب”، “مدعی عدالت خجالت، خجالت”، “ستاره دانشجو مدال افتخار است”، ” کردان مدارکت کو؟! مجلس نظارتت کو ؟!”، ” گر تیر و فتنه بارد، جنبش ادامه دارد”.
دانشجویان همچنین پلاکاردهایی با مضامین زیر در دست داشتند: “سهمیه بندی جنسیتی = انقلاب فرهنگی دوم”، “وزیر متقلب = انتخابات مخدوش”، “مجلس خانه ملت است یا محل ضرب و شتم دانشجویان ستاره دار!؟”، “بومی سازی پذیرش دانشجو = بی عدالتی”، “خواست ما دانشجویان استیضاح کردان و پیگرد قضایی وی”.
پس از پایان جلسه و در حالی که لاریجانی تحت تدابیر شدید امنیتی از سالن خارج می شد، دانشجویان بر شدت اعتراضات خود افزودند و به سر دادن شعارهای “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد”، “مرگ بر دیکتاتور”، “عاملان سرکوب، از ظلم تان به خشمیم” پرداختند.
در پایان دانشجویان با سردادن شعار “دانشجوی احضاری، تو افتخار مایی”، حمایت خود را از دانشجویانی که اخیراً به کمیته انضباطی دانشگاه شیراز احضار شدند، اعلام نمودند.
شایان ذکر است این مراسم تحت تدابیر شدید امنیتی و با حضور نیروهای نظامی، اطلاعاتی، نیروهای حراست و خودروهای پلیس در محوطه دانشگاه برگزار شد.

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ

مقالات

منفورین خونخوار


دوست داشتم با سلامی گرم آغازگرکلماتی زنده وبا طراوت باشم ولی متاسفانه جای آن طراوت و شادابی را درد و غم فرا گرفته ولی با وجود تمامی دردها باز هم سلام...
البته سلامی که از میان هزاران آه و سوز از میان هزا ران غم نهفته که هربار با یاداوریش اشک از چشمان و سوز از دل هر انسان آزاده خواهی بیرون میبرد
همینطور که گشت و گذاری در مقالات و رسانها میزدم با ناباوری تمام و با چشمانی حیرت زده متونی را مرور کردم که برای لحظه ای احساس کردم دیگر نفسم در سینه حبس شده و راه گریزی برای خود بجز قطرهای اشک پیدا نمیکند هرچند طولی نکشید که حتی نتوانست به این ناچیز قطرات هم بسنده کند و درد کینه توزی هم برآن چیره شد .
این متون چیزی نبودند بجز زجه های مادرانی که آجزانه نظاره گر قطع عضو شدن عزیزانشان بودند و بسا کینه ها در میان سینه پنهان کردند و چگونه این جلادان که خود را به اصطلاح پزشکانی قسم خورده می نامند و قاضی نکونامها این منفورین رژیم دگربارداغی بر ریشه دردهایمان اضافه کردند
ویا در گوشه ای دیگر آیندگان فردای ایرانمان را دوباره به ناکرده جرمی به بند کشاندند و خانوادهایشان را آواره خیابانها به دنبال سرنوشت عزیزانشان و با تاسف تمام در این مدت آنچه از پیگیری های شبانه روزی نصیب خانواده های این دانشجویان شده، تماس تلفنی محدود و برگ زرد رنگ رسید اعلام حضور دانشجویان ( آنهم بدون ذکر شماره بند با اطلاعاتی ناقص و اتهاماتی جدید و شبهه برانگیز) در اوین؟
اوینی که در این چند سال اخیر به محل تشکیل کلاسهای دانشجویان تبدیل شده است
کسانی که تنها جرمشان باور کردن این شعار دهن پرکن است که کشور ما آزاد ترین کشور دنیاست و نیز با چشم صداقت خود به پیرامون می نگریستند و می پنداشتند در سرزمینی که از رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ(به اصطلاح منفورین )برای سخنرانی در دانشگاههایش دعوت می شود، قطعا ًبرای کسانی که در این مرز و بوم زاده شده اند و سال هاست که غم این سرزمین را می خورند اندک مجالی هست تا از حقوق اولیه و انسانی خود اندک سخنی گویند، اما دریغا...!!!
در این میان آنچه ملت را بسیار متعجب و نگران کرده این است که ادامه آن بازداشت ها، شیوه برخورد با خانواده های دانشجویان از مصادیق کامل زیر پا نهادن حقوق اولیه انسانیست. آنهم متاسفانه ازجانب کسانی که ادعای حفاظت و صیانت از قانون را دارند و نیز با تأکید می توان گفت که محروم کردن دانشجویان از شرکت در امتحانات نیمسال تحصیلی و حضور درکلاس های درسشان خود مجازت نانوشته ای است که براین دانشجویان تحمیل می گردد که از دیگر نمونه های آشکار نقض قانون (قانون اساسی، فصل سوم حقوق ملت اصول 20,26,27,32,......) در این آزاد ترین کشور دنیای بدون دوجنسی ها !!! می باشد
چه گویم که هر لحظه یادآوری دیگر هموطنان سرمادیده که شب به صبح رساند نشان هم همانند مبارزه دیگریست بر علیه رژیم جنایتکارملایان بدون داشتن امکانات گرمائی برایمان بسی ناباوریست چرا که در همچون کشوری ثروتمند میبایست برای زنده ماندن هم دست و پنجه نرم کنند
آخر چطور میشود اینگونه وحشیانه انسانهائی را از حقوق اجتمائی مصلوب کرد
آخر به چه جرمی؟ انتقاد به تمامیت خواهی و استبداد به کدامین خطای ناکرده...
آیا این عدالت است آیا واقعا واژه ائی برایش وجود دارد آیا اینان به هچگونه مکتبی بجز وحشیگری خفته در قدرت مطلق مطعلقاند؟...
و یا رهبری که خدایش مینامند!!! براستی از کدامین منشائ خط میگیرند مگر اینان همان مردم عادی قبل از انتخابات نیستند...آیا در وجود تمام ایرانیان هم جنون وحشیگری نهفته است
اما نه فکر نمیکنم در ذهن هیچ انسان آزاده ائی اینگونه وحشیگری های ملایان قرون وسطائی جایگاهی داشته باشد.
البته میتوان از این منفور بودجه نویس مهرورز(احمدی نژاد) و دیگر جلادانش هم سپاس گذاری کرد که بار دیگر ملت ایران را با پیش بردن قدمی به آگاهی و فرهنگ به فراموشی سپردهشان برای شناسائی اسلام ناب محمدی و معرفینش نزدیک تر کرده و همچنین میکنند که در واقع رژیم منفور اسلامی خمینی این بوده و هست که اینگونه ملت عزیزمان را هر روزه به بازی مرگ و نابودی میکشانند.
ولی افسوس و صد افسوس گمان نمیکنم با آغاز سال 2008 میلادی هم برایمان سرنوشتی تازه رقم زده شود چرا که مردم ما هیچ تغییری نخواهند کرد و بلعکس بعبارتی بهتر پوست کلفت تر هم در برابر تمامی فشارهای اجتمائی اقتصادی و انواع محرومیت ها و اعمال اینگونه وحشیگری های قرون وسطائی شده اند چرا که اول میبایست برای بالا بردن فرهنگ این ملت تلاش کرد تا درخواست همکاری و همیاری و آزاده خواهی.
البته ناگفته نماند که از طرفی هم میبایستی به این ملت زجر کشیده حق داد چرا که این منفورین نفس در سینه هر منتقد و معترضی حبس میکنند
ولی با تمام این مسائل ایرانیان داخل و خارج از کشور این را فراموش نکنند که تا بر
اندازی حکومت این رژیم منفور از ایران عزیزمان خاموش نخواهیم نشست

رضا علیون