چهارشنبه، 7 فروردین ماه 1387 برابر با 2008 Wednesday 26 March
براساس برآورد کارشناسان سازمان يونيسف، تعداد کودکان کار خياباني در ايران از 400 هزار تا يک ميليون نفر تخمين زده مي شود. اين در حالي است که مقامات رسمي کشور تعداد اين کودکان را در تهران 20 هزار و در کل کشور 200 هزار نفر برآورد کرده اند.
کار کودکان زير 15 سال در هر کارگاه و هر کسبي ممنوع است و به همين دليل هنوز آمار مشخص و دقيقي از تعداد کودکان کار در ايران وجود ندارد. اما بسياري از کارگاه ها و کارفرمايان کودکان را به دليل پرداخت دستمزد پايين تر به کار مي گيرند تا از اين راه سود بيشتري را به دست آورند.
*** يکي از خروجيهاي جاده خاوران به يک دستگاه منتهي مي شود. محلي که نان خشکي ها يا پلاستيک جمع کن ها آنچه را از آهن ، نان خشک و پلاستيک جمع کرده اند به اينجا مي آورند. اين دستگاه قسمتي از يک گاراژ اتومبيل است.
اين دستگاه محل نان خشکي هاست. سرپرست يا صاحب دستگاه، گوني هاي کارگران را به نوبت وارسي مي کند. پلاستيک ها، آهن و نان خشک ها را جداگانه با ترازو مي کشد و جلوي اسم هر کدام از کارگرها در دفتر عددهايي را مي نويسد. عددها و مواد جمع آوري شده است و بر اساس آن به کارگر ها پول پرداخت مي شود.
دو آلونک درست بين دو کوه زباله، محل خواب و استراحت کارگران است. آلونکي که براي تن خسته کودکي که حداقل هشت ساعت را در کوچه هاي شهر يک روند زباله را گشته و هر روز سعي مي کند براي دستمزد بيشتر زباله بيشتري جمع کند، حکايت هتل چهارستاره را دارد.
نزديک پانزده نفر در اين دو اتقاق دو در سه متري مي خوابند. لوازم اتاق همه از برکت وجود زباله هاي مردم شهر تامين شده، پتو، متکا، قوري و حتي پوستر هاي ستاره هاي بدن سازي و سينما که بر در و ديوار است. زباله نه فقط معيشت آنها را تامين مي کند بلکه ديوارهاي آلونک شان را هم برپا کرده است.
ديوارهايي که از جنس ورقه هاي آهني و حلبي کهنه و زنگ زده، مقوا و کيسه نايلون است. در اين آلونک ها مگس ها حکمراني مي کنند. مگس هايي که هر روز در يزابه هاي سياه رنگ جاري بر زمين بيرون آلونک ها غلت مي زنند.
جلوي دهان و بيني ات را نمي گيري تا آنچه را که اين کودکان با آن زندگي مي کنند عميقاً تجربه کني و مسلماً آنچه استشمام مي کني بويي است که ما شهري ها کمتر آن را تجربه مي کنيم.
کوچک ترين پسر اين دستگاه کودکي 8 ساله به نام حيدر است و اهل افغانستان است. با اينکه نام حيدر دارد اما همانند کارگران افغاني ديگر سني است. روزي تقريباً هشت هزار تومان در آمد دارد و اين پول از روزانه 20 تا 30 کيلو بار زدن کاغذ و مقوا گيرش مي آيد.
براساس برآورد کارشناسان سازمان يونيسف، تعداد کودکان کار خياباني در ايران از 400 هزار تا يک ميليون نفر تخمين زده مي شود. اين در حالي است که مقامات رسمي کشور تعداد اين کودکان را در تهران 20 هزار و در کل کشور 200 هزار نفر برآورد کرده اند.
کار کودکان زير 15 سال در هر کارگاه و هر کسبي ممنوع است و به همين دليل هنوز آمار مشخص و دقيقي از تعداد کودکان کار در ايران وجود ندارد. اما بسياري از کارگاه ها و کارفرمايان کودکان را به دليل پرداخت دستمزد پايين تر به کار مي گيرند تا از اين راه سود بيشتري را به دست آورند.
*** يکي از خروجيهاي جاده خاوران به يک دستگاه منتهي مي شود. محلي که نان خشکي ها يا پلاستيک جمع کن ها آنچه را از آهن ، نان خشک و پلاستيک جمع کرده اند به اينجا مي آورند. اين دستگاه قسمتي از يک گاراژ اتومبيل است.
اين دستگاه محل نان خشکي هاست. سرپرست يا صاحب دستگاه، گوني هاي کارگران را به نوبت وارسي مي کند. پلاستيک ها، آهن و نان خشک ها را جداگانه با ترازو مي کشد و جلوي اسم هر کدام از کارگرها در دفتر عددهايي را مي نويسد. عددها و مواد جمع آوري شده است و بر اساس آن به کارگر ها پول پرداخت مي شود.
دو آلونک درست بين دو کوه زباله، محل خواب و استراحت کارگران است. آلونکي که براي تن خسته کودکي که حداقل هشت ساعت را در کوچه هاي شهر يک روند زباله را گشته و هر روز سعي مي کند براي دستمزد بيشتر زباله بيشتري جمع کند، حکايت هتل چهارستاره را دارد.
نزديک پانزده نفر در اين دو اتقاق دو در سه متري مي خوابند. لوازم اتاق همه از برکت وجود زباله هاي مردم شهر تامين شده، پتو، متکا، قوري و حتي پوستر هاي ستاره هاي بدن سازي و سينما که بر در و ديوار است. زباله نه فقط معيشت آنها را تامين مي کند بلکه ديوارهاي آلونک شان را هم برپا کرده است.
ديوارهايي که از جنس ورقه هاي آهني و حلبي کهنه و زنگ زده، مقوا و کيسه نايلون است. در اين آلونک ها مگس ها حکمراني مي کنند. مگس هايي که هر روز در يزابه هاي سياه رنگ جاري بر زمين بيرون آلونک ها غلت مي زنند.
جلوي دهان و بيني ات را نمي گيري تا آنچه را که اين کودکان با آن زندگي مي کنند عميقاً تجربه کني و مسلماً آنچه استشمام مي کني بويي است که ما شهري ها کمتر آن را تجربه مي کنيم.
کوچک ترين پسر اين دستگاه کودکي 8 ساله به نام حيدر است و اهل افغانستان است. با اينکه نام حيدر دارد اما همانند کارگران افغاني ديگر سني است. روزي تقريباً هشت هزار تومان در آمد دارد و اين پول از روزانه 20 تا 30 کيلو بار زدن کاغذ و مقوا گيرش مي آيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر