Up until now, we have given you information on the scientists working at Iran’s various nuclear facilities. Today we will try to understand the consequences of knowing a nuclear scientist or living nearby him.If the US or others attack Iran, the families of the nuclear scientists will be the first targets. Their houses will be destroyed and neighboring houses and possibly even the entire neighborhood are likely to be damaged. What does this remind us of? When Khomeini rose to power and the Islamic revolution was riding high in the streets and running purification operations, the SAVAK, who had served the Shah’s regime, were the first to be hit. This is what will happen to the nuclear scientists, their families, and those around them.Some scientists are hiding under the umbrella of companies involved in procuring various kinds of equipment. Others are hiding behind academic cover and using this to maintain ties with nuclear research bodies around the world, whether to gain knowledge or to procure specialized equipment and systems for Iran’s nuclear project.Everyone knows the names of these companies and academic institutions. It is difficult to hide behind such a screen when it is clear that your workplace is in one of the nuclear facilities at Natanz, Esfahan, Bushehr, Tehran and its suburbs, Bandar Abbas, or wherever.It is only a question of time until the identity of all these scientists is revealed. For years, Western intelligence agencies have been tailing these scientists, and they know their personal and family details like the back of their hand. Wherever one of these scientists goes, they are right behind him, keeping a close watch on him, and recording his movements. The same goes for his close surroundings – his wife and children, friends and neighbors.Anyone involved in such a sensitive field no doubt takes into account the price, in terms of danger, that he and his family will pay when the ‘day of judgment’ arrives.What will that price be? When will it happen? That is only a question of time!
فهرست وبلاگ من
با آرزوی نابودی رژیم منفورین
۱۳۸۶ اسفند ۱۸, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2008
(331)
-
▼
مارس
(72)
- فیلم هلندی در مورد اسلام
- خدشه به تمامیت ارضی ایران جلوی چشم متکی
- آمریکا قرارداد سوئیس با رژیم تهران را بررسی می کند
- دانشگاه یزد نیز به گورستان تبدیل می شود
- احكام سنگين زندان برای 10 تن از متهمين پرونده آيت ...
- دستگیری مقاله نویس مجله سرزمین آریائی
- تجمع مشترکین گاز با قبوض گرانقیمت در ساری
- واردات گوشت ذبح اسلامی از بلاروس به ايران
- تجمع کارگران اخراجی صدرا همچنان ادامه دارد
- پخش تصاویر تکاندهنده از جنایات رژیم از تلویزیون فر...
- چند گزارش کوتاه از فعالان حقوق بشر در ايران
- کاریکاتور: هفت سین آقا و نوچه اش
- اعتراض بین المللی به یورش مزدوران رژیم به منازل مردم
- حمله به منطقه سبز بغداد؛ یک كارمند سفارت آمريكا در...
- بحران هسته ای در دستور مذاكرات روسای جمهور روسیه و...
- رژیم با رد قطعنامه 1803 بسوی گزینه خطرناكتر میرود
- یونیسف: يک ميليون کودک کار خیابانی در ایران
- انگلستان: وضع حقوق بشر در ایران نگران کننده است
- وضعیت نامعلوم یک زندانی سیاسی در بند 209
- حجاب سر کردن وزیر خارجه سوئیس جنجال آفرید
- ضرب و شتم و دستگیری نوجوانان در استان لرستان
- ارمغان همیشگی نورزی هفت سین رژیم طی 30 سال گذشته
- ضرب و شتم یک زندانی که منجر به شکسته شدن پای او گردید
- تجمع اعتراضی جمعی از فعالان کارگری در مقابل زندان ...
- پیامی کوتاه برای احمدی نژاد
- بازسازی لبنان مهمتر از بازسازی خرمشهر و بم
- امام جمعه قم : سنگسار بايد در ملاءعام اجرا شود
- سخنرانیهای احمدی نژاد در سال 86
- مردم به جان آمده مشاور وزِیر کشور رژیم را گوشمالی ...
- احتمال اجرای حکم اعدام یکی از بازداشت شدگان طرح ام...
- اعدام جوانی که هنگام ارتکاب جرم 16 سال داشت
- برگزاری مراسم تحویل سال ۱۳۸۷ در مقابل زندان اوین
- گزارش سالانه نقض حقوق بشر در ايران
- بریده باد دست دشمنان هویت و فرهنگ ملی ایرانیان
- قتل فجیع منوچهر فرهنگی در حومه مادرید در اسپانیا
- بی اعتنايی مردم به قوانین رژیم اسلامی در چهارشنبه ...
- تجاوز یک مامور رژیم اسلامی به یک پسر نوجوان
- محکوم به سنگسار در ایران بخشوده شد
- نامه یک کودک به احمدی نژاد: بچه های غزه مهم ترن
- احمدی نژاد، چهره منفی سال 1386
- سهم ایران از گاز خزر فقط 2 درصد است
- یک استاد دانشگاه که از وحشت حاضر به گفتن نام خود ن...
- مردم ایران از دست این رژیم مستاصل شده اند
- نمایش انتخابات؛
- اعلام نتايج انتخابات يک ساعت قبل از پايان رای گير
- پول بگیر رای بده!
- گزارشی از کسادی بازار نمایش انتخابات در شیراز
- آمریکا: این انتخاباتی است که نتیجه آن از قبل معلوم...
- بازداشت سردار زارعی، رئیس پلیس تهران، در یک خانه ف...
- احمدی نژاد خطرناكترين آدمكش جمهوری اسلام
- گزارش سالانه وزارت خارجه آمريکا درباره وضعيت حقوق ...
- وزارت خارجه آمریکا: رژیم تهران بدترین ناقض حقوق بشر
- احکام سنگین محرومیت از تحصیل برای دانشجویان دانشگا...
- آبروریزی جنجالی در ستاد انتخاباتی کاندیدای زن
- Iran trainiert die Hamas
- آخرین وضعیت سه تن از دانشجویان شکنجه شده در زندان ...
- احتمال پناهنده شدن یک نماینده مجلس رژیم به آمریکا
- وقتی تعیین خط فقر خط قرمز می شود
- تظاهرات مردم آمریکا برای مامور ناپدیدشده اف بی آی ...
- IRAN'S NUCLEAR PROGRAM
- مردم رغبتی به شرکت در انتخابات رژیم ندارند
- بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ) در گرامی ...
- حماس مسئولیت حمله مرگبار اورشلیم را برعهده گرفت
- خدا مردم را مواخذه می کند اگر دست از فعاليت اتمی ب...
- به ققنوس های ديار ما
- احمدی نژاد دبیر کل سازمان ملل را "مزدبگیر قدرتها" ...
- احمدی نژاد: قطعنامه شورای امنيت ارزش و اعتباری ندارد
- اعتياد در ایران، فاجعه بارتر از حمله نظامی
- نماینده رژیم در سازمان ملل: عميقا نگرانیم
- قطعنامه: برملاشدن ادعاهای دروغ احمدی نژاد و خامنه ای
- تصویب قطعنامه سوم شورای امنیت علیه رژیم تهران
- اعتراف به فقر و فلاکت مردم در حاکمیت سیاه آخوند
-
▼
مارس
(72)
مقالات
منفورین خونخوار
دوست داشتم با سلامی گرم آغازگرکلماتی زنده وبا طراوت باشم ولی متاسفانه جای آن طراوت و شادابی را درد و غم فرا گرفته ولی با وجود تمامی دردها باز هم سلام...
البته سلامی که از میان هزاران آه و سوز از میان هزا ران غم نهفته که هربار با یاداوریش اشک از چشمان و سوز از دل هر انسان آزاده خواهی بیرون میبرد
همینطور که گشت و گذاری در مقالات و رسانها میزدم با ناباوری تمام و با چشمانی حیرت زده متونی را مرور کردم که برای لحظه ای احساس کردم دیگر نفسم در سینه حبس شده و راه گریزی برای خود بجز قطرهای اشک پیدا نمیکند هرچند طولی نکشید که حتی نتوانست به این ناچیز قطرات هم بسنده کند و درد کینه توزی هم برآن چیره شد .
این متون چیزی نبودند بجز زجه های مادرانی که آجزانه نظاره گر قطع عضو شدن عزیزانشان بودند و بسا کینه ها در میان سینه پنهان کردند و چگونه این جلادان که خود را به اصطلاح پزشکانی قسم خورده می نامند و قاضی نکونامها این منفورین رژیم دگربارداغی بر ریشه دردهایمان اضافه کردند
ویا در گوشه ای دیگر آیندگان فردای ایرانمان را دوباره به ناکرده جرمی به بند کشاندند و خانوادهایشان را آواره خیابانها به دنبال سرنوشت عزیزانشان و با تاسف تمام در این مدت آنچه از پیگیری های شبانه روزی نصیب خانواده های این دانشجویان شده، تماس تلفنی محدود و برگ زرد رنگ رسید اعلام حضور دانشجویان ( آنهم بدون ذکر شماره بند با اطلاعاتی ناقص و اتهاماتی جدید و شبهه برانگیز) در اوین؟
اوینی که در این چند سال اخیر به محل تشکیل کلاسهای دانشجویان تبدیل شده است
کسانی که تنها جرمشان باور کردن این شعار دهن پرکن است که کشور ما آزاد ترین کشور دنیاست و نیز با چشم صداقت خود به پیرامون می نگریستند و می پنداشتند در سرزمینی که از رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ(به اصطلاح منفورین )برای سخنرانی در دانشگاههایش دعوت می شود، قطعا ًبرای کسانی که در این مرز و بوم زاده شده اند و سال هاست که غم این سرزمین را می خورند اندک مجالی هست تا از حقوق اولیه و انسانی خود اندک سخنی گویند، اما دریغا...!!!
در این میان آنچه ملت را بسیار متعجب و نگران کرده این است که ادامه آن بازداشت ها، شیوه برخورد با خانواده های دانشجویان از مصادیق کامل زیر پا نهادن حقوق اولیه انسانیست. آنهم متاسفانه ازجانب کسانی که ادعای حفاظت و صیانت از قانون را دارند و نیز با تأکید می توان گفت که محروم کردن دانشجویان از شرکت در امتحانات نیمسال تحصیلی و حضور درکلاس های درسشان خود مجازت نانوشته ای است که براین دانشجویان تحمیل می گردد که از دیگر نمونه های آشکار نقض قانون (قانون اساسی، فصل سوم حقوق ملت اصول 20,26,27,32,......) در این آزاد ترین کشور دنیای بدون دوجنسی ها !!! می باشد
چه گویم که هر لحظه یادآوری دیگر هموطنان سرمادیده که شب به صبح رساند نشان هم همانند مبارزه دیگریست بر علیه رژیم جنایتکارملایان بدون داشتن امکانات گرمائی برایمان بسی ناباوریست چرا که در همچون کشوری ثروتمند میبایست برای زنده ماندن هم دست و پنجه نرم کنند
آخر چطور میشود اینگونه وحشیانه انسانهائی را از حقوق اجتمائی مصلوب کرد
آخر به چه جرمی؟ انتقاد به تمامیت خواهی و استبداد به کدامین خطای ناکرده...
آیا این عدالت است آیا واقعا واژه ائی برایش وجود دارد آیا اینان به هچگونه مکتبی بجز وحشیگری خفته در قدرت مطلق مطعلقاند؟...
و یا رهبری که خدایش مینامند!!! براستی از کدامین منشائ خط میگیرند مگر اینان همان مردم عادی قبل از انتخابات نیستند...آیا در وجود تمام ایرانیان هم جنون وحشیگری نهفته است
اما نه فکر نمیکنم در ذهن هیچ انسان آزاده ائی اینگونه وحشیگری های ملایان قرون وسطائی جایگاهی داشته باشد.
البته میتوان از این منفور بودجه نویس مهرورز(احمدی نژاد) و دیگر جلادانش هم سپاس گذاری کرد که بار دیگر ملت ایران را با پیش بردن قدمی به آگاهی و فرهنگ به فراموشی سپردهشان برای شناسائی اسلام ناب محمدی و معرفینش نزدیک تر کرده و همچنین میکنند که در واقع رژیم منفور اسلامی خمینی این بوده و هست که اینگونه ملت عزیزمان را هر روزه به بازی مرگ و نابودی میکشانند.
ولی افسوس و صد افسوس گمان نمیکنم با آغاز سال 2008 میلادی هم برایمان سرنوشتی تازه رقم زده شود چرا که مردم ما هیچ تغییری نخواهند کرد و بلعکس بعبارتی بهتر پوست کلفت تر هم در برابر تمامی فشارهای اجتمائی اقتصادی و انواع محرومیت ها و اعمال اینگونه وحشیگری های قرون وسطائی شده اند چرا که اول میبایست برای بالا بردن فرهنگ این ملت تلاش کرد تا درخواست همکاری و همیاری و آزاده خواهی.
البته ناگفته نماند که از طرفی هم میبایستی به این ملت زجر کشیده حق داد چرا که این منفورین نفس در سینه هر منتقد و معترضی حبس میکنند
ولی با تمام این مسائل ایرانیان داخل و خارج از کشور این را فراموش نکنند که تا بر
اندازی حکومت این رژیم منفور از ایران عزیزمان خاموش نخواهیم نشست
رضا علیون
دوست داشتم با سلامی گرم آغازگرکلماتی زنده وبا طراوت باشم ولی متاسفانه جای آن طراوت و شادابی را درد و غم فرا گرفته ولی با وجود تمامی دردها باز هم سلام...
البته سلامی که از میان هزاران آه و سوز از میان هزا ران غم نهفته که هربار با یاداوریش اشک از چشمان و سوز از دل هر انسان آزاده خواهی بیرون میبرد
همینطور که گشت و گذاری در مقالات و رسانها میزدم با ناباوری تمام و با چشمانی حیرت زده متونی را مرور کردم که برای لحظه ای احساس کردم دیگر نفسم در سینه حبس شده و راه گریزی برای خود بجز قطرهای اشک پیدا نمیکند هرچند طولی نکشید که حتی نتوانست به این ناچیز قطرات هم بسنده کند و درد کینه توزی هم برآن چیره شد .
این متون چیزی نبودند بجز زجه های مادرانی که آجزانه نظاره گر قطع عضو شدن عزیزانشان بودند و بسا کینه ها در میان سینه پنهان کردند و چگونه این جلادان که خود را به اصطلاح پزشکانی قسم خورده می نامند و قاضی نکونامها این منفورین رژیم دگربارداغی بر ریشه دردهایمان اضافه کردند
ویا در گوشه ای دیگر آیندگان فردای ایرانمان را دوباره به ناکرده جرمی به بند کشاندند و خانوادهایشان را آواره خیابانها به دنبال سرنوشت عزیزانشان و با تاسف تمام در این مدت آنچه از پیگیری های شبانه روزی نصیب خانواده های این دانشجویان شده، تماس تلفنی محدود و برگ زرد رنگ رسید اعلام حضور دانشجویان ( آنهم بدون ذکر شماره بند با اطلاعاتی ناقص و اتهاماتی جدید و شبهه برانگیز) در اوین؟
اوینی که در این چند سال اخیر به محل تشکیل کلاسهای دانشجویان تبدیل شده است
کسانی که تنها جرمشان باور کردن این شعار دهن پرکن است که کشور ما آزاد ترین کشور دنیاست و نیز با چشم صداقت خود به پیرامون می نگریستند و می پنداشتند در سرزمینی که از رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ(به اصطلاح منفورین )برای سخنرانی در دانشگاههایش دعوت می شود، قطعا ًبرای کسانی که در این مرز و بوم زاده شده اند و سال هاست که غم این سرزمین را می خورند اندک مجالی هست تا از حقوق اولیه و انسانی خود اندک سخنی گویند، اما دریغا...!!!
در این میان آنچه ملت را بسیار متعجب و نگران کرده این است که ادامه آن بازداشت ها، شیوه برخورد با خانواده های دانشجویان از مصادیق کامل زیر پا نهادن حقوق اولیه انسانیست. آنهم متاسفانه ازجانب کسانی که ادعای حفاظت و صیانت از قانون را دارند و نیز با تأکید می توان گفت که محروم کردن دانشجویان از شرکت در امتحانات نیمسال تحصیلی و حضور درکلاس های درسشان خود مجازت نانوشته ای است که براین دانشجویان تحمیل می گردد که از دیگر نمونه های آشکار نقض قانون (قانون اساسی، فصل سوم حقوق ملت اصول 20,26,27,32,......) در این آزاد ترین کشور دنیای بدون دوجنسی ها !!! می باشد
چه گویم که هر لحظه یادآوری دیگر هموطنان سرمادیده که شب به صبح رساند نشان هم همانند مبارزه دیگریست بر علیه رژیم جنایتکارملایان بدون داشتن امکانات گرمائی برایمان بسی ناباوریست چرا که در همچون کشوری ثروتمند میبایست برای زنده ماندن هم دست و پنجه نرم کنند
آخر چطور میشود اینگونه وحشیانه انسانهائی را از حقوق اجتمائی مصلوب کرد
آخر به چه جرمی؟ انتقاد به تمامیت خواهی و استبداد به کدامین خطای ناکرده...
آیا این عدالت است آیا واقعا واژه ائی برایش وجود دارد آیا اینان به هچگونه مکتبی بجز وحشیگری خفته در قدرت مطلق مطعلقاند؟...
و یا رهبری که خدایش مینامند!!! براستی از کدامین منشائ خط میگیرند مگر اینان همان مردم عادی قبل از انتخابات نیستند...آیا در وجود تمام ایرانیان هم جنون وحشیگری نهفته است
اما نه فکر نمیکنم در ذهن هیچ انسان آزاده ائی اینگونه وحشیگری های ملایان قرون وسطائی جایگاهی داشته باشد.
البته میتوان از این منفور بودجه نویس مهرورز(احمدی نژاد) و دیگر جلادانش هم سپاس گذاری کرد که بار دیگر ملت ایران را با پیش بردن قدمی به آگاهی و فرهنگ به فراموشی سپردهشان برای شناسائی اسلام ناب محمدی و معرفینش نزدیک تر کرده و همچنین میکنند که در واقع رژیم منفور اسلامی خمینی این بوده و هست که اینگونه ملت عزیزمان را هر روزه به بازی مرگ و نابودی میکشانند.
ولی افسوس و صد افسوس گمان نمیکنم با آغاز سال 2008 میلادی هم برایمان سرنوشتی تازه رقم زده شود چرا که مردم ما هیچ تغییری نخواهند کرد و بلعکس بعبارتی بهتر پوست کلفت تر هم در برابر تمامی فشارهای اجتمائی اقتصادی و انواع محرومیت ها و اعمال اینگونه وحشیگری های قرون وسطائی شده اند چرا که اول میبایست برای بالا بردن فرهنگ این ملت تلاش کرد تا درخواست همکاری و همیاری و آزاده خواهی.
البته ناگفته نماند که از طرفی هم میبایستی به این ملت زجر کشیده حق داد چرا که این منفورین نفس در سینه هر منتقد و معترضی حبس میکنند
ولی با تمام این مسائل ایرانیان داخل و خارج از کشور این را فراموش نکنند که تا بر
اندازی حکومت این رژیم منفور از ایران عزیزمان خاموش نخواهیم نشست
رضا علیون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر